طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

دقت کردین چقدر همه مجازی شدن؟؟

انگار دیگه کسی تو دنیای واقعی زندگی نمیکنه، همه غرق فضاهای مجازی شدن و روز به روز بیشتر فرو میرن

علتش واقعا چیه؟؟ دیگه کسی واقعیت های اطرافش و نمیبینه، شاید به ظاهر تو یه محیط باشیم اما ذهنمون درگیر دنیای مجازیه

انسان باید در هر زمینه ای میانه رو باشه، نه افراط نه تفریط

البته من به یه ویژگی مثبت دنیای مجازی هم پی بردم!! تو دنیای مجازی همه مهربونن! همه واسه هم دل میسوزونن و به هم احترام میذارن، اما تو دنیای واقعی همه میخوان زمین خوردن همدیگه رو ببینن، چشم ندارن پیشرفت دیگران و ببینن، واسه هم کلاس میذارن، به هم حسادت میکنن، نارو میزنن...

ولی تو دنیای مجازی کسی به پول و تحصیلات و زیبایی و شغل و جنسیت یکی دیگه کاری نداره! آدما به عنوان هم نوع به هم نگاه میکنن و صرفا به دلیل انسان بودن با هم ارتباط دارن

معرفت آدمایی که تو دنیای مجازی باهات آشنا میشن خیلی بیشتر از دوستای واقعیته که حالا شاید تو دنیای مجازیت هم باشن

البته این دنیای مجازی که دربارش گفتم بیشتر منظورم وبلاگ بود

حالا همون آدمای مجازی اگه قرار باشه به دنیای واقعیت پا بذارن انگار همه چی عوض میشه! ملاک رفتارشون تغییر میکنه و اونام میشن مثل بقیه ی آدمای واقعی اطرافمون!!

چرا؟؟

تا حالا بهش فکر کردین؟؟؟


۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۲۷
اَسی ...

دوستان!!

از این به بعد تو وبلاگم مهمون داریم!

این مهمونا با من زندگی میکنن

هر از گاهی به نوبت به شما معرفی میشن :)



با اولین میهمان آشنا بشید:


۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۵۳
اَسی ...

چند روز پیش یه مستند دیدم از یه سری بچه فیل تو آفریقا که توسط آدما مراقبت میشدن

بچه فیلا رو برده بودن تو گل که غلت بزنن

یه کم که نگاه کردم بهشون حسودیم شد

دیدم چقدر بیخیالن...

واسه خودشون گل بازی میکنن

بدون هیچ دغدغه ای، بدون هیچ استرسی، نه غم زندگی رو دارن، نه به فکر آینده هستن، نه تو گذشته سیر میکنن

رها از هرگونه مشکلی دارن زندگی میکنن

ولی ما آدما خوشحالیم که اشرف مخلوقاتیم! غافل از این که زندگیمون صدها برابر سخت تر از دیگر موجوداته

مصداق همون ضرب المثل که میگن: هر که بامش بیش، برفش بیشتر!

۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۲۷
اَسی ...

پسردایی کوچیکه وقتی بچه بود رفته بود داروخونه خرید کنه

مسئول داروخونه یه قبض میده به پسردایی و میگه : ببر صندوق حساب کن!

پسردایی یه نگاه به دور و برش میندازه و میبینه یه صندوق خیریه گوشه ی داروخانه قرار داره!! میره که همونجا حساب کنه!!

رو قبض نوشته بوده5000ریال!! پسردایی هم یه اسکناس پنج هزار تومنی میندازه تو صندوق و میره پیش مسئول داروخانه!!!

مسئول قبض و میگیره و میبینه حساب نشده! میپرسه: نرفتی صندوق؟؟

پسردایی میگه: رفتم دیگه! پولم انداختم!

مسئول میگه: کجا انداختی؟؟؟!!!

پسردایی هم به صندوق خیریه اشاره میکنه و میگه: 5 تومن انداختم!!

مسئول میگه: اون صندوق نه!!! بعدم باید 500 میدادی!!:)))

در این لحظه بود که کل داروخانه از شدت خنده ی افراد رفت رو هوا و پسردایی فهمید چه سوتی فجیعی داده!!!

۱۴ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۳۴
اَسی ...

1_پسرداییم میگه بچه که بوده خیلی از قارچ بدش میومده، اما از بس به بازی ماریو که تو میکرو بود، علاقه داشته، و میدیده که ماریو چقدر قارچ میخوره، کم کم به قارچ علاقمند شده :دی


2_داداشم وقتی کوچیک بود میگفت از پیتزا بدش میاد، چون توش قارچ داره!

جالبه بدونید تا اون زمان نه پیتزا خورده بود و نه قارچ :)))))

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۲۲
اَسی ...

دوستان نگران نباشید!!! همه چی رو به راهه :دی


امروز رفتم واسه کارتم رمز دوم گرفتم

اومدم خونه رفتم نت که ببینم واسه تاریخش بالآخره باید کدوم و بزنم!

فکر میکنید کدوم تاریخ درست بود؟؟

1300 یا 1400؟؟

باید بگم که همه مون اشتباه کردیم!!

هیچ کدوم از این دو تا نبود!!

به عبارتی هر دوشون درست بودن!!

حتما میپرسید چطور؟؟



آخه دوستان؟؟

مگه شما نمیدونید که واسه خرید اینترنتی، دو رقم سمت راست تاریخ اعتبار و باید وارد کرد؟؟ اصلا بیشتر از دو رقم ثبت نمیشه!!!

یعنی فقط باید دو تا صفر بزنم :)))


میبینم که همه سرکار رفتن اساسی ;)

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۲۷
اَسی ...

این پست مخصوص خواننده های خاموشه!

میخوام بدونم وبلاگم اصلا خواننده ی خاموش داره؟

یه جورایی میخوام کار افرادی رو انجام بدم که احضار روح میکنن :))

پس ای خواننده ی خاموش!!

اگه صدای منو میشنوی جواب بده!

ای کسی که خاموش وبلاگم و دنبال میکنی!

اگه اینجایی حضورت و نشون بده!!

خاموش!!

به گوش!!

به هوش!!!

۱۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۰۱
اَسی ...

یکی دیگه از کارتای بانکیم اعتبارش تموم شد و امروز رفتم بانک واسه صدور کارت جدید

من نمیدونم این اعتبار چه صیغه ایه؟ :/

وقتی یه نفر تو یه بانک حساب داره یعنی تو اون بانک حساب داره! مدتش دیگه واسه چیه؟ تا هر وقت پولش تو بانکه یعنی که جزو مشترکین اون بانک تلقی میشه، اما اینا میان مدت تعیین میکنن که هر بار واسه صدور کارت جدید پول بگیرن :/

تو بانک معلم فلسفه ی دبیرستانم و دیدم!! بهترین معلمم بود! خیلی خوشحال شدم! اما اون منو نشناخت، گفت حافظه ش خیلی ضعیف شده، یه نایلون دارو هم دستش بود، گفتم این همه دارو برای چیه؟ گفت مریضم تو قلبم 3 تا فنر گذاشتم و...

خیلی براش ناراحت شدم، آخرشم گفت خیلی خوشحاله که دانش آموز قدیمش و دیده و گفت شمارم اعلام شد! و خداحافظی کرد


وقتی کارت جدیدم و گرفتم دیدم مهلت اعتبار و زده 1/1300 !!! آخه 1300 که 95 سال پیشه :| بهشون گفتم تاریخ غلطه، گفتن مشکلی نیست! اعتبار به مدت5سال از تاریخ صدوره!

حالا من واسه خریدای اینترنتی باید تاریخ اعتبار و چی بزنم؟؟؟ :/

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۳۲
اَسی ...

ما یه همسایه داریم که هرچی لازم دارن میان درب خونه ی ما رو میزنن! فکر میکنن خونه ی ما فروشگاهه یا دفتر اوقافه!

پیاز، چای، قند، شکر، ماست، نعنا، زنجبیل، نبات، نمک، گوجه و خیار برای سالاد، سبزی پاک کرده و شسته و خرد شده و تفت داده برای قرمه سبزی، سیب زمینی، خاکشیر، کبریت، پول و خلاصه هر چیزی که تو زندگی احتیاج باشه!

هیچی تو خونه شون پیدا نمیشه، توقع دارن همه ی احتیاجاتشون و ما برآورده کنیم

خب ما هم که تولید مواد غذایی نداریم! هر چی لازم داریم میخریم، اونا هم اگه بخرن دیگه نیازی به همسایه ندارن، ولی انگار مال همسایه بهشون مزه کرده! اصلا به خودشون زحمت خرید نمیدن

اگه یه بار و دو بار بود میشد سکوت کرد ولی اینا سیری ناپذیرن!

یه جو عزت نفس هم خوب چیزیه، خو شکمتون کارد بخوره:/ انقد واجبه که بخاطر مثلا سالاد، برید گردن کج کنید و پیش همسایه دست دراز کنید؟

حالا سور و ساتشون هم به راهه! بهترین لباسا رو واسه بچه هاشون میخرن، زن و شوهر دوتایی مواد مصرف میکنن، بعد که به ما میرسن میگن نداریم!!!

۱۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۲۰
اَسی ...

تو جلسه ی چهارم ، بالآخره تونستم خوابیدن رو آب و یاد بگیرم!

ولی با دوچرخه مشکل دارم :( آخه باید تو 4 متری بپریم بعد بیایم رو سطح آب و دوچرخه بزنیم، من وقتی میام بالا زیاد نمیتونم رو سطح آب بمونم :(

یه بار داشتم میرفتم ته استخر که سریع مربیم و چسبیدم، انگشتم رفت تو چشمش :))) گفت: شانس آوردی چشمم بسته بود وگرنه با این ناخنت کورم میکردی !!!

جلسه ی پنجم ، حرکت دست رو واسه کرال یاد گرفتیم، مربیم گفت از همه بهتر انجام میدم! بچه ها هم میگفتن خیلی حرکت دستم قشنگه مثل شناگرای حرفه ایه! (آیکون خود گرفتگی) :دی

اولش ایستاده تمرین کردیم، بعدش که تو حرکت داشتیم انجام میدادیم مربیم گفت: انگار داره آب و کتک میزنه از بس قدرتی دستش و حرکت میده!!! آرومتر :))

بعدم که طبق معمول رفتیم عمیق ، مربیم گفت دیگه نمیگیرمت خودت باید شنا کنی!

منم تا یه حدی تونستم رو سطح آب بمونم و یه کم حرکت کردم ، ولی بازم خیلی خوب نمیتونم

بعد که مربیم داشت منو به لبه ی استخر هدایت میکرد، به اون یکی مربیه گفت: شنا با اعمال شاقه ست ;)

نظر کلی مربیم اینه که حرکتای دست و پا رو خیلی قشنگ و از همه بهتر انجام میدم ولی مشکلم اینه که بدنم و سفت میکنم و همین باعث میشه نتونم خوب شناور بشم


+نمیدونم چرا تو حرکت شنا به پهلو، یه کم که حرکت میکنم بدنم به سمت کف استخر میچرخه، واسه خوابیدن رو آب هم یه مقدار که میرم پاهام میرسه به کف استخر

++کلا باید خیلی تمرین کرد! من قبل از شروع هر حرکتی ، باید خوب رو دم و بازدمم و روی سبک کردن خودم تمرکز کنم، وگرنه کارم خوب از آب درنمیاد

+++فکر کنم باید دوره ی بعدی هم ثبت نام کنم


پ ن: پستای شنام خیلی زیاد شدن نه؟؟ این بده آیا؟؟

۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۵۴
اَسی ...