۱) یه آقایی دوازده روز پیش اومده بود محل کارم. دستکش و ماسک هم داشت. امروز باخبر شدم فوت کرده. بر اثر کرونا.
حالا نمیدونم اون روز که دیدمش کرونا داشته یا بعدش مبتلا شده
۲) به رئیسم میگم: تا کی باید بیایم سرکار؟
میگه: اگه تا ۲۸ اسفند بیای خوبه
میگم: ۲۹ که تعطیله! یعنی کلا تا آخر باید بیایم؟
میگه: عه ۲۹ تعطیله؟ خب تا همون ۲۸ بیای خوبه
:|
۳) هر روز با نگرانی میرم سرکار، امروز نگرانیم بیشتر بود بخاطر چهارشنبه سوری. اما خدارو شکر تو خیابون آتیش روشن نکرده بودن. شاید علتش حضور پلیس بود، هرچند پلیسا همه سالها بودن.
ولی ترقه هاشون به راه بود. کرونا هم نمیتونه جلوی اینا رو بگیره
۴) توی تلویزیون داشتن شیرینی خونگی درست میکردن. اینقدر هوس کردم که داشتم پس میافتادم! توی اینترنت سرچ کردم تا دستور پخت یه شیرینی که موادش رو توی خونه داشته باشیم پیدا کنم. نتیجه این شد:
شیرینی سیب هستن ^_^
با اینکه ظاهرش خوب نشد اما بسیوووور خووووشمزه شد 😋
نریختن شیر و بیکینگ پودر و پودر قند هم که کاملا بیاهمیت بود -_-