تا اطلاع ثانوی wc توسط دشمن سیانوردار اِشغال است 😑
من همیشه به شدت از تمام جک و جونور ها میترسیدم. اخیرا یه چند سال میشه که ترسم کمتر شده. یه مارمولک چند وقته توی حیاطمون روی دیوار کنار باغچه زندگی میکنه. سالهای گذشته هم تابستون ها تو همون نقطه دیده میشد. نمیدونم زمستونا کجا میره، یا اینکه این همون مارمولک پارسالیه یا جدیده.
خلاصه تو خونه داشتم واسه بقیه اظهار فضل میکردم که: «من اصلا از مارمولک نمیترسم، چون خیلی بی آزاره، مثل ملخ نیست که یهو بپره روی آدم، مثل موش اهل خرابکاری نیست، مثل زنبور نیش نداره، مثل سوسک سرعتی نیست، یه گوشه واسه خودش هست و تا آدم رو میبینه قایم میشه.»
تا اینکه امروز روم به دیوار خواستم برم سرویس بهداشتی (سرویس خونه ما یه در از سمت داخل و یه در به سمت حیاط داره) دیدم مارمولکه توی کاسه توالته! منصرف شدم و یه کم خودمو مشغول کردم که مارمولکه فرصت کنه بره. یه مدت گذشت و دوباره رفتم و این بار دیدم یه مارمولک کوچولو اون ته کاسه توالت داره نگام میکنه! یکی کم بود شدن دوتا! دوباره پشیمون شدم و رفتم تو حیاط که دیدم بعله! اون مارمولک که تو حیاط منزل داره همچنان روی دیواره و اون دوتایی که توی سرویس بودن دوتای دیگهان!
حالا ما گفتیم از مارمولک نمیترسیم، ولی نه دیگه بخواد بیاد توی کاسه توالت سُکنٰی بگزینه که! تا ما رو میبینن سریع اون زیر میر ها قایم میشن هرچقدر هم آب میگیری انگار بهشون نمیرسه معلوم نیست کجا پناه میگیرن!
یاد زیزیگولو بخیر که مارمولک ها رو با دمپایی میکشت 🤢 (اگه حساسین لینک رو باز نکنین چون عکس مارمولک مرده داره. کلی گشتم تا پستش رو پیدا کردم، چه خاطراتی برام زنده شد! کجا رفت حال و هوای اون دوره ی وبلاگنویسی...)