طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

۱۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

داداشم میخواست تخم مرغ رو آبپز کنه

ازم پرسید: باید اول آب رو جوش بیارم بعد تخم مرغ رو اضافه کنم؟

یه کم فکر کردم و گفتم: نه همون آب معمولی

بعدش خندم گرفت و گفتم: از من میپرسی؟! :)))


+ من میرم پنهان شم!

۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۰۴
اَسی ...

وقتی یکی کنارتونه آیا طبیعیه که تو مدت 20 دقیقه 60 بار انگشتش رو تو پهلوتون فرو کنه، 40 بار به نوک دماغتون ضربه بزنه، تو گوشتون مثل قطار سوت بکشه، به طرق مختلف به هر جایی دستش برسه ضربه وارد کنه؟

واقعا همه همنشینا اینجوری هستن؟! :|

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۳۵
اَسی ...

تو تاکسی بودیم. راننده از توی آینه به نفر عقبی گفت:

شما هم شهدا پیاده میشید؟

نفر جلویی جواب داد:

نه! شهدا پیاده میشم

:)))



عنوان: یه شعر بود که تو بچگی میخوندیم. ادامه شعرش این بود:

اگه تاکسی گرونه

اتوبوس یک قرونه

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۱۴
اَسی ...

بیاین یه بازی کنیم:

1- تا به حال با چه کلماتی خطاب شدید که خیلی خوشتون اومده؟

(اگه خواستید بگید خطاب کننده چه کسی بوده)


2- دوست دارید با چه کلماتی خطاب بشید؟

(اگه خواستید بگید توسط چه کسی)



ب.ن: خب حالا جوابهای خودم:

1- بابا توسط عمو و برادر و مادرم

مامان یا مامانی توسط پدر و عمو و پسرعموم

دتر (دختر به زبان مازندرانی)


2- این که "دخترم" صدام کنن

۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۲۵
اَسی ...

میشود با خاطراتی هرچند کوتاه

یک عمر زندگی کرد

موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۰۷
اَسی ...

اینایی که میان تو برنامه کودک شو، قسمت دوبله شو، بعد لباس اون شخصیت رو میپوشن یا رفتاراشو تقلید میکنن، تعریفشون از دوبله چیه واقعا؟

الآن اون شاخی که گذاشتی رو سرت باعث میشه صدات مثل گاو بشه؟!

اینکه ماسک اون کاراکتر رو گرفتی جلوی صورتت، صدات هم مثل همون میشه؟

اونجوری که بال بال میزنی هیچ تاثیری رو شبیه مرغ شدن صدات نداره!

نمایش نیست ها! دوبله است :|

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۱۴
اَسی ...

شما هم تو صحنه های تعقیب و گریز و بزن بزن فیلما میرین تو هپروت یا فقط من اینجوری ام؟

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۲۲
اَسی ...

دیروز مثل همه رفتیم تو طبیعت.

بچه ها میگفتن بریم بازی. من مایل نبودم چون نگران ناخنام بودم! با این حال رفتم و هرچند ناخنم شکست اما خیلی خوش گذشت. ^_^


چایی آتیشی درست کرده بودیم. پیاله ها کم بود و به من نرسید. با خودم گفتم خب اینجا که آب نداریم و تا برسیم خونه ظرفا شسته نمیشن. پس اگه تو پیاله ها واسه سری دوم چایی ریختن من نمیخورم. که یهو دیدم اومد طرفم و پیاله چاییشو گرفت سمتم و گفت: بیا این چایی رو بگیر، تو به ظرف دهنی حساسی، من بعدا میخورم.

همین توجه های کوچیک، مهربونی رو نشون میده :)


از دیروز بدنم کوفته است و ماهیچه هام گرفته.

مثل اسی نباشید!

با ورزش دوست باشید -_-

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۳۸
اَسی ...

از صبح بیدارمون کردن که بریم سیزده به در، ولی همچنان تو خونه ایم :|


+ سیزده به در نرفتن تو هیچ دردی از سیل زده ها دوا نمیکنه! خیلی میخوای همدردی کنی کمک رسان باش :/

۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۲۴
اَسی ...

1_ یکی از دوستای مامانم سه تا دختر داره. هر چهار نفرشون اومدن خونه مون عید دیدنی. اینا جوری هستن که به کسی مهلت حرف زدن نمیدن. یه ریز حرف میزنن. حتی به همدیگه هم اجازه حرف زدن نمیدن و هی میپرن تو حرف همدیگه. وقتی مقابلشون باشی نمیدونی به کدومشون گوش بدی! فکر کنید چند نفر همزمان دارن باهاتون صحبت میکنن! من همیشه تقسیم بندی میکنم که نگاهم رو کدومشون باشه! چند ثانیه که به حرف یکیشون گوش دادم نگاهم رو میچرخونم رو نفر بعدی! همیشه هم نگران اینم که نکنه اونی که حرفشو نصفه گذاشتم ناراحت بشه! واقعا نمیشه به همشون همزمان گوش داد!

بعد از اینکه حرفاشون تموم شد پا شدن که برن. و اصراااار داشتن که حتما شمام باید بیان خونه ما!

من به این فکر میکردم اگه ما بریم خونه شون هیچ حرفی برای گفتن نخواهیم داشت چون همه حرفا خونه ما زده شده و حرفی نمونده. ولی وقتی بعد از چند روز رفتیم خونه شون، اونقدر حرف زدن که وقتی اومدیم بیرون به مامانم گفتم یه کم به گوشامون استراحت بدیم :))


2_ این قابلیت جدید تلگرام چقدر بده! چه معنی داره طرف مقابل بتونه پیامای ما رو حذف کنه؟ :/


3_ بعد از برنده شدن تو مسابقه مذکور، فقط اسمم رو بهشون اعلام کردم. ولی با کمال تعجب دیدم تو کانال، اسمم رو به اضافه شهرم نوشتن! مگه از روی اکانت تلگرام میشه محل زندگی رو شناسایی کرد؟! گفتن شمارم رو هم میتونن بفهمن! o_O


4_ وقتی از دختر پسرعمه ی مادرت، به عبارتی از دختر دخترعموی مادرت، تراول عیدی بگیری، باید هم به دید و بازدید عید علاقمند بشی! :دی


5_ مگه میشه رقیبت تو جمع آوری هرچه بیشتر عیدی، مادرت باشه؟! به سختی تونستم پیشی بگیرم! اونم با 3 هزار تومن و 1 دلار ;)

۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۰۶
اَسی ...