طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

مادربزرگم رفت

امشب شب اول قبرشونه

ازتون میخوام لطف کنید براش نماز شب اول قبر بخونید

بهتره بین نماز مغرب و عشا خونده بشه.دو رکعته. رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آیت الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد 10 مرتبه سوره قدر خونده میشه. بعد از اتمام نماز این عبارت گفته بشه: اللهم صل علی محمد و آل محمد وابعث ثوابها إلى قبر ماه نساء بنت علی بابا

۱۴ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۴۸
اَسی ...

الآن که دارید این پست رو میخونید ممکنه بعضیاتون صدای کولر به گوشتون برسه و یا بادش بهتون بخوره.

جالبه بدونید اینجانب این پست رو درحالی مینویسم که یک جفت جوراب کلفت به پا، یک سوییشرت به تن، یک کلاه به سر و دو عدد پتو به رو! دارم.

دقیقا تو یازده خرداد هزار و سیصد و نود و هشت!

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۳۵
اَسی ...

- به بابات حسودیم میشه

+ چرا؟

- چون دختری مثل تو داره

+ من دختر تو هم هستم که :)

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۵۱
اَسی ...

دیشب تو هیئت، یه خانمی کیک پخش میکرد. فقط به بچه ها میداد. اومد کنار ما و به بچه ها تعارف کرد و رفت. چند دقیقه بعد یه دست از پشت سرم یه کیک گذاشت تو دامنم و رفت. با تعجب به اطرافیانم نگاه کردم و همه خندیدن. گفتم مگه این واسه بچه ها نبود؟ بغل دستیم گفت انگار داره به پیرزنام میده!

من دقیقا کدومشونم؟ o_O

۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۵۷
اَسی ...