دیدمش
از فاصله دور
از عمق وجودش شاد بود. با تک تک سلولهای بدنش میخندید.
هیچوقت اینجوری ندیده بودمش
دروغ چرا، یه آن بهش حسودیم شد
آره! منی که با شنیدن خبر ازدواجش گریه کرده بودم، منی که معتقد بودم بزرگترین اشتباه زندگیش رو مرتکب شده، حالا به همون آدم داشت حسودیم میشد! از اینکه میدیدم چقدر درکنار همسرش خوشحاله. همسری که همه دنیا گفتن نه ولی خودش گفت آره.
به خودم که نگاه کردم دیدم دارم با کسی برنامه ازدواج میچینم که همه دنیا میگن آره، ولی دلم میگه نه.
اگه کار دوستم غلط بود پس چرا تا این اندازه راضیه؟ اگه کار من درسته پس این میزان غم از کجا میاد؟
آره وقتشه اعتراف کنم. اونی که اشتباه کرد من بودم...
+ اگه تصمیمی گرفتید که از نظر بقیه غلط بود و از دید خودتون درست، انجامش بدین. نهایتش اینه که شکست میخورین و تاوان اشتباهتون رو میدین. مهم اینه که پای خودتون وایسین.
پ ن: رجوع شود به این پست