طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

از مغازه اومدیم بیرون

حس کردم دستام خالیه

داشتم فکر میکردم چه چیزی توی مغازه جا گذاشتم

یهو یادم اومد چی گم کردم

دستاش...

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۰۰ ، ۲۱:۲۴
اَسی ...

خدمتتون عارضم که بنده از اون دسته آدمهایی بودم که از زدن واکسن سر باز میزنن. تا جایی که چند وقت پیش از طرف یه ارگانی که من درش فعالیت دارم، با من تماس گرفتن و گفتن از طرف بهداشت لیست افرادی که واکسن نزدن اعلام شده و از ما خواستن اعضای ارگانمون رو برای زدن واکسن متقاعد کنیم. حتی گفتن هر واکسنی که مدنظرتونه بگید تا براتون بیاریم. منم واسه اینکه سنگ جلوی پاشون بندازم گفتم اسپوتنیک میخوام. گفتن اون که اصلا نیست. گفتم آسترازنکا میخوام. گفتن برات مینویسیم و هر وقت بیاد باهات تماس میگیریم. که البته تماس هم نگرفتن. احتمالا دوز اولش به دستشون نرسیده. اخیرا یه نفر اومده بود محل کارم و میگفت رفته واکسن بزنه و گفتن دوز اول هیچ واکسنی رو ندارن! دروغ چرا؟ یه ذره ته دلم خالی شد که ای دل غافل! واکسن نزدیم و تموم شد!

تا اینکه گذشت و بالآخره به اصرار اطرافیان، امروز رفتم دوز اول رو بزنم. میخواستم سینوفارم بزنم که در کمال تعجب دیدم اسپوتنیک هم دارن! با خوشحالی اسپوتنیک رو انتخاب کردم و زدم. دوز اول زدیم وقتی دوز اول زدن مد نبود! بلکه دوز سوم مد بود :))

شاید حکمت این تاخیر در این بود که به اسپوتنیک برسم. یه وقتایی یه چیزایی دیر میشه، اما وقتی اتفاق می‌افته به بهترین شکل ممکن رخ میده.

الهی انتظارهاتون همیشه به شیرینی به سر برسه :)

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۰۰ ، ۰۱:۳۷
اَسی ...