طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

دیشب ساعت یکِ شب یه پیام برام اومد. با خودم گفتم این وقت شب کیه که

پیام داده! و کسی نبود جز همون همیشگی (وزارت بهداشت) -_-

نوشته بود فردا بیرون نرید.

حالا ما چیکار کردیم؟ امروز رفتیم سیزده بدر!

کجا؟ تو حیاط خونه‌مون در جوار باغچه و گلدونا:

 

اون گوشه تصویر هم جوج هستن که مشاهده می فرمایید :دی

 

مریضی به در

غصه ها به در

استرس به در

ناامنی به در

الهی شادی به دلهاتون و آرامش به زندگیتون سرازیر شه

آمین :)

۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۰۸
اَسی ...

- این پسره چشم روشنه هست که توی عصر جدید مجریه

+ احسان علیخانی؟

- آره، که میگی چشماش شبیه دوستته

+ لباش هم مثل دوستمه، خب؟

- تو شبیه اونی

+ من؟! کجام شبیهشه؟!

- دماغت

+ الآن از من تعریف کردی یا از اون ایراد گرفتی؟

- هیچکدوم. قبلاً به برادرت هم اینو گفته بودم. واقعا دماغاتون مثل همدیگه است.

+ خیلی ممنون :)))

 

 

 

- مامان

+ من

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۱۴
اَسی ...

صبح که شد، بهار به خانه‌مان آمده بود

 

میهمان تصویری شماره ۱۴ هستن ایشون :)

چند روز پیش که برف باریده بود، (اولین برف بهاریِ!سال جدید را می‌گویم) برای اولین بار غنچه داد و حالا گل کرده.

 

+ از مزایای خانه نشینی و قرنطینه، بارش نبوغ و هنر و این صحبت‌ها می‌باشد:

 

نان روغنیِ شیرینِ محلی هستن که برای اولین بار با مادرجان پختیم.

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۲۶
اَسی ...