طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

نُه سالگی

جمعه, ۲۳ آذر ۱۴۰۳، ۰۲:۰۱ ق.ظ

دوباره ۲۳ آذر شد و تولد وبلاگمه :)

خواستم طبق رسم هرساله عکس کیک بذارم ولی نمی‌دونم چرا هر کاری میکنم عکس آپلود نمیشه.

خلاصه که تولدت مبارک وبلاگ مهربونم ^ــ^

 

قرار بود اینجا جایی باشه که بتونم حرف بزنم.

اما حالا پُرم از حرفای ناگفته...

 

از اونجایی که وبلاگم دختره، الآن دیگه به سن تکلیف رسیده :)

بذارید خاطره جشن تکلیف خودم رو تعریف کنم:

کلاس سوم ابتدایی بودیم و قرار بود مدرسه برامون جشن تکلیف بگیره. معلممون سر کلاس گفت: بچه ها کی میخواد مجری باشه؟ همه بچه ها دستاشون رو بردن بالا. من هم که اون موقع حتی نمیدونستم مجری چیه، دستمو بردم بالا!

معمولا اون زمان بچه هایی که مادراشون عضو انجمن اولیا و مربیان بودن، بیشتر مورد توجه معلم‌ها و مدیر و ناظم بودن و یه جورایی نورچشمی بودن! اما مادر من عضو انجمن نبود. با این حال دیدم معلممون من رو برای مجری گری انتخاب کرد! چون صدای خوب و رسایی داشتم و لابد اعتماد به نفس لازم رو در من دیده بود.

من علاوه بر مسیولیت اجرای مراسم، یک دکلمه خوانی هم داشتم.

جالبه بگم که تو روز مراسم، من میومدم و برنامه ها رو یکی یکی اعلام میکردم، بعد که نوبت دکلمه خودم شد، خیلی طبیعی اسم خودم رو گفتم و از خودم دعوت کردم که بیام دکلمه بخونم! :))))

بعد حالا چه دکلمه ای اجرا کردم! اون زمان باب شده بود که موقع دکلمه خوندن دستا رو میبردن بالا و دوباره میاوردن پایین! طوری که انگار تو هوا یه دایره یا نیم دایره بکشی. منم هر جمله ای که میگفتم یه بار دست راستم رو تو هوا میچرخوندم، جمله بعدی دست چپم، و جمله بعدی هر دو دستم رو می‌بردم تو هوا!! و همین ریتم رو هی تکرار میکردم تا آخر دکلمه :)))

و وقتی هر دو دستم رو بالا میبردم، جلوی مقنعه‌م میومد بالا و صورتم رو می‌پوشوند و هر بار من میبردمش پایین! توی فیلمش هست و خیلی خنده دار شده :)))

چقدر طفلکی بودیم اون موقع‌ها

کاش میشد اون روزها برگرده...

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۳/۰۹/۲۳
اَسی ...

نظرات  (۴)

۲۳ آذر ۰۳ ، ۰۴:۲۹ شبکه اجتماعی ویترین

سلام

ایام به کام

دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت ها و ارتباط سریع با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین به صورت رایگان استفاده نمایید

+ اکنون نام کاربریتان ازاد است

دانلود از کافه بازار

https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app

+ برای دیده شدن مطالبتان در ویترین نیازی به دنبال کننده یا عضوگیری ندارید

با سپاس

پاسخ:
سلام
۲۳ آذر ۰۳ ، ۰۹:۲۴ بهارنارنج :)

چقدر جالب چقدر مشترک اخه منم روز جشن تکلیفم صدای مرغ در آوردم🤣🤣🤣🤣

پاسخ:
:)))
چرا خب؟؟
۲۳ آذر ۰۳ ، ۱۱:۱۴ مهدیار (مترسک)

آخی چه قشنگ 😍

مبارک باشه 🎂

پاسخ:
ممنونم :)
۲۵ آذر ۰۳ ، ۱۰:۲۷ پیچند ‌‌

تولد وبلاگت مبارکمون باشه 😍

پاسخ:
مرسی مرسیییی ^ـ^

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">