طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۱۶ مرداد ۰۴، ۱۶:۰۸ - بیست و دو
    وای:دی

بچه که بودم (احتمالا سه یا چهار ساله) پسرعموم که اون موقع سرباز بود، اومد خونه ما. این درواقع اولین باری بود که میدیدمش. چون خانواده عموم تو یه شهر دیگه بودن. و حالا سربازی پسرعموم افتاده بود تو شهر ما.

من خیلی از حضور این مهمون جدید خوشحال بودم.

تا اینکه موقع رفتنش رسید.

من طبق رسم همه بچه ها، ناراحت بودم و بهش گفتم نرو!

اون هم برای اینکه من به رفتنش رضایت بدم گفت فردا برمیگرده.

فردای اون روز من برای استقبال از پسرعمو، عینک دودی پلاستیکی آبیم رو که شیشه های مشکیش شبیه چراغ فولکس بود، به چشمم زدم و رفتم رو پله ی جلوی در خونه مون منتظر نشستم! و فلسفه ی عینک این بود که پسرعمو وقتی اومد من رو نشناسه و با برداشتن عینکم غافلگیرش کنم!

ولی افسوس که انتظارم هرگز به سر نرسید...


۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۱:۵۵
اَسی ...

امروز ناهار رفتیم پیک نیک

بگید کجا؟

تو خونمون!

بله درسته :دی

تو حیاطمون زیرانداز پهن کردیم و ناهار که همانا مرغ ترش جان دل بود رو تو نسیم خنک بهاری و در برابر آفتاب گرم و مطبوع و زیر آسمون آبی، نوش جان کردیم :)

و چقدر چسبید ^_^

ای کسانی که از نعمت داشتن حیاط برخوردارید! قدر بدانید و حالشو ببرید :)))

۱۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۵۰
اَسی ...

اول از همه تولد امام زمان رو تبریک میگم ^_^


1_تو یه گروه تلگرامی عضوم که هر روز هر کی مورد سوال گروه رو انجام داد میاد تو گروه اعلام میکنه. یه جورایی مثل حضور و غیابه

مدتی بود میدیدم یکی از آقایون واسه اعلام همراهیش، پیام یکی از دوستان رو ریپلای میکنه. اولش فکر کردم اتفاقیه، بعدش دیدم چند تا از عکسای پروفایلاشون هم مثل همدیگه است. حدس زدم قصد ازدواجی باشن. یهو یه روز آقاهه از گروه لفت داد! دیدم پروفایل خانم هم درمورد بی اعتمادی و ایناست. انگار زده بودن به تیپ و تاپ هم! چند روز بعد دوباره خانمه اقاهه رو اد کرد و امروز خانمه گفت قراره باهم ازدواج کنن

این از کارآگاه بازی اینجانب :دی


2_از آنجا که فوتبالی نیستم اصلا برنامه شوتبال رو نمیبینم. امروز اتفاقی مهمونای برنامه شون رو دیدم و کانال رو عوض نکردم. کلللی هیجان انگیز بود و کلی تنهایی تو خونه سر و صدا کردم و تشویقشون کردم! خیلی باحال بود :)))


3_ یک هفته تمام منتظر میمونم که شنبه بیاد تا یگانه برنامه تلویزیونی مورد علاقم رو ببینم که همانا عصر جدید میباشد. چرا آخه یه هفته درمیون فوتبال پخش میشه؟ زورشون به عصر جدید رسیده فقط؟ هفته ای دو روز هم روا ندارن؟ شبکه ورزش واسه چی ساخته شده پس؟ مسابقات ورزشی رو از شبکه ورزش باید پخش کنن دیگه! ای بابا :/


4_ اردیبهشت خوشگل اومد :)

حیف نیست واقعا آدم تو این ماه سفر نره؟


+آقا بخونید!! مگه داریم اصلا؟!!! :)))))

اینجا ;)

۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۳۲
اَسی ...

داداشم میخواست تخم مرغ رو آبپز کنه

ازم پرسید: باید اول آب رو جوش بیارم بعد تخم مرغ رو اضافه کنم؟

یه کم فکر کردم و گفتم: نه همون آب معمولی

بعدش خندم گرفت و گفتم: از من میپرسی؟! :)))


+ من میرم پنهان شم!

۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۰۴
اَسی ...

وقتی یکی کنارتونه آیا طبیعیه که تو مدت 20 دقیقه 60 بار انگشتش رو تو پهلوتون فرو کنه، 40 بار به نوک دماغتون ضربه بزنه، تو گوشتون مثل قطار سوت بکشه، به طرق مختلف به هر جایی دستش برسه ضربه وارد کنه؟

واقعا همه همنشینا اینجوری هستن؟! :|

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۳۵
اَسی ...

تو تاکسی بودیم. راننده از توی آینه به نفر عقبی گفت:

شما هم شهدا پیاده میشید؟

نفر جلویی جواب داد:

نه! شهدا پیاده میشم

:)))



عنوان: یه شعر بود که تو بچگی میخوندیم. ادامه شعرش این بود:

اگه تاکسی گرونه

اتوبوس یک قرونه

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۱۴
اَسی ...

بیاین یه بازی کنیم:

1- تا به حال با چه کلماتی خطاب شدید که خیلی خوشتون اومده؟

(اگه خواستید بگید خطاب کننده چه کسی بوده)


2- دوست دارید با چه کلماتی خطاب بشید؟

(اگه خواستید بگید توسط چه کسی)



ب.ن: خب حالا جوابهای خودم:

1- بابا توسط عمو و برادر و مادرم

مامان یا مامانی توسط پدر و عمو و پسرعموم

دتر (دختر به زبان مازندرانی)


2- این که "دخترم" صدام کنن

۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۲۵
اَسی ...

میشود با خاطراتی هرچند کوتاه

یک عمر زندگی کرد

موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۰۷
اَسی ...

اینایی که میان تو برنامه کودک شو، قسمت دوبله شو، بعد لباس اون شخصیت رو میپوشن یا رفتاراشو تقلید میکنن، تعریفشون از دوبله چیه واقعا؟

الآن اون شاخی که گذاشتی رو سرت باعث میشه صدات مثل گاو بشه؟!

اینکه ماسک اون کاراکتر رو گرفتی جلوی صورتت، صدات هم مثل همون میشه؟

اونجوری که بال بال میزنی هیچ تاثیری رو شبیه مرغ شدن صدات نداره!

نمایش نیست ها! دوبله است :|

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۱۴
اَسی ...

شما هم تو صحنه های تعقیب و گریز و بزن بزن فیلما میرین تو هپروت یا فقط من اینجوری ام؟

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۲۲
اَسی ...