طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۱۶ مرداد ۰۴، ۱۶:۰۸ - بیست و دو
    وای:دی

یه خانمی به محل کارم مراجعه کرده بود که یه لباس ساده اداری با رنگ تیره پوشیده بود. به نظر میومد سنش چهل و خرده ای باشه. دفعه بعد که دیدمش، لباسای رنگ روشن و شاد پوشیده بود و کلی به خودش رسیده بود. با دیدنش خیلی تعجب کردم چون با این ظاهر حداقل ۱۰ سال جوانتر به نظر می‌رسید و من به این نتیجه رسیدم که درمورد سنش اشتباه کرده بودم.

چند وقت بعد یه خانم دیگه به محل کارم اومد که لباسای ساده تیره و چادر داشت. بهش میخورد سی و خرده ای سن داشته باشه. ایشون هم دفعه بعد با ظاهری متفاوت یعنی بدون چادر و با لباسای روشن و سر و وضع آراسته به محل کارم اومد و من واقعا از دیدنش یکه خوردم. چرا که حالا به زور، بیست ساله نشون میداد و من تو ذهنم از خودم می‌پرسیدم واقعا چرا فکر کردم بالای سی ساله؟

۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۹ ، ۰۳:۲۰
اَسی ...

دست همدیگه رو گرفتیم

دستم عرق کرد

خواستم دستم رو بکشم

گفتم دستم عرق کرده

گفت من دوست دارم

 

 

+ کسی رو پیدا کن که دوست نداشتنی‌هات رو هم دوست داشته باشه

 

 

عنوان: آهنگ سالار عقیلی

موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۰
اَسی ...

اگه زمان غم و شادیش، کنارش نباشی

اگه تو خوشی و ناخوشیش، تنهاش بذاری

اگه وقتی بهت نیاز داره، حضور نداشته باشی

اگه گوش شنوا نباشی واسه حرفاش

کم کم یاد می‌گیره بهت وابسته نباشه

یاد می‌گیره مستقل از تو باشه

یاد می‌گیره دیگه منتظرت نباشه

وقتی توی همه موقعیت ها، نبودت رو حس کنه

کم کم به این نبودنت خو می‌گیره

وقتی نبودنت براش عادی شد

دیگه بود و نبودت براش یکی میشه

وقتی بود و نبودت براش یکی شد

دیگه فاتحه اون عشق رو بخون!

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۹
اَسی ...

۱- در فصل گل، یکی از مراجعه کنندگان به محل کارم، برایم یک شاخه گل هدیه آورد. از این کارش بسیار شگفت زده شدم و تصمیم گرفتم من هم این حس خوب را انتقال دهم و به چند تن از همکارانم گل هدیه دادم.

 

۲- امروز آقای همکار در یک حرکت غیرمنتظره، برای خودش و من قهوه خرید. پس از آنکه قهوه را نوشیدم و دیگر اثری از آثارش نمانده بود، آمد و گفت: دور ریختی‌اش؟

گفتم: این چه حرفی است؟ چرا باید دور بریزم آخر؟!

گفت: مطمئن؟

گفتم: آری

 

۳- دختر همسایه مرا در کوچه دید و پرسید: نامزد کرده ای؟

گفتم: نه! چه کسی چنین حرفی زده؟

گفت: پدرم با قطعیت می‌گوید نامزد کرده‌ای! هر چه من کتمان کردم زیربار نرفت. تا جایی که میخواستم تماس بگیرم و از خودت بپرسم!

(در ذهنم علامت سوال بزرگی به وجود آمد که چرا به فاصله کمی باید دو نفر چنین سوالی از من بپرسند؟ آخر من نه با هیچ انسان مذکری بیرون رفته ام، نه هیچ فرد مشکوکی به منزلمان رفت و آمد داشته، و نه حتی خواستگار جدیدی داشته ام که این جریان را از چشم او ببینم و به تبعش، یک کلاغ چهل کلاغ را گردن او بیندازم.)

گفتم: شاید پدرت، پسر همسایه را که هفته پیش عروسی کرد، با ما اشتباه گرفته باشد

گفت: نه او تاکید داشت «دختر فلانی» نامزد کرده!

گفتم: نه اشتباه می‌کند

گفت: برادرت نامزد نکرده؟

گفتم: نه

گفت: دخترخاله ات چطور؟

گفتم: در کلِ خاندان ما هیچ کسی نامزد نکرده و کلهم جمیعاً همه مجرد هستیم

گفت: پس یعنی نامزد نکرده ای دیگر؟

گفتم: تا جایی که من میدانم خیر، ولی شاید پدرتان اطلاعات دقیقتری داشته باشند!

(ملت به زور می‌خواهند ما را شوهر بدهند! باید از این به بعد یک پلاکارد به دست بگیرم و رویش بنویسم «یک مجرد» و در بیوگرافی پیام رسان هایم هم درج کنم: من مجرد هستم)

۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۹ ، ۰۴:۰۷
اَسی ...

آدمهای این روزگار

آنقدر غرق در روزمرگی شده اند

که فراموششان شده

عاشقی کنند...

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۹ ، ۲۳:۳۳
اَسی ...

استوری یکی از دوستانم را باز کردم و عکس کیکی را دیدم که رویش نوشته بود همسر عزیزم تولدت مبارک. خیلی وقت بود خبری از او نداشتم و نمی‌دانستم ازدواج کرده. خوشحال شدم و خواستم تبریک بگویم که همان لحظه، باز شدن استوری نفر بعدی، خنده را از لبانم دزدید...

 

هرگز گمان نمی‌بردم دنیا تا این اندازه بیرحم باشد که از روی یک استوری بفهمم دیگر نیستی، که برای خاکسپاری‌ات نباشم، که حتی نتوانم برایت نماز شب اول قبر بخوانم...

 

دو نفر در این دنیا مرا «مامان» خطاب می‌کردند که هیچ‌کدامشان دیگر نیستند...

یکی بابا و دیگری عمو...

 

اگر برای شادی روح عموی تازه گذشته ام فاتحه ای بخوانید عمیقا خرسندم ساخته اید...

۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۳۶
اَسی ...

۱.

اومده میگه: فلانی نیست؟

میگم: نه

میگه: اومد بگو من تشریف آوردم!

 

۲.

دارم باهاش خداحافظی میکنم

میگه: دارید رفع زحمت میکنید؟

میگم: آره رفع زحمت میکنم :|

میگه: نه یعنی دارین میرین؟

 

۳.

گفته بود با موزیلا برم تو سایت

زنگ زده میگه: چیکار کردی رفتی؟

میگم: آخه من موزارلا ندارم o_O

 

۴.

+ عینکش PH داره؟ چی میگن بهش؟

- UV؟ بله

 

۵.

هر دفعه اسم آقای ایکس رو به اشتباه صدا میزدم «آقای ایگرگ»

این بار رفتم صداش کنم گفتم: خانمِ.....!!!

 

۶.

خواستم زنگ بزنم به آقای کیو ببینم چرا دیر کرده. گوشی رو جواب داد و گفت: اشتباه گرفتید من تو اتاقم.

و دیدم صدا داره از اتاق آقای ایگرگ میاد!

 

 

پ.ن: ۱ و ۲ و ۶ مال امروزه :دی

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۹ ، ۰۲:۴۰
اَسی ...

سلام

دوستان اینجا رای گیریه، مهلتش هم تا شنبه است.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۲۶
اَسی ...

زندگی چیز عجیبی است.

آنجا که صفحه مجازی را باز می‌کنی و می‌بینی بهترین دوستت بعد از سالها بالآخره نیمه گم شده اش را پیدا کرده و با دیدن عکسش ذوق زده می‌شوی و تبریک و شادباش می‌گویی، و همان لحظه می‌بینی دوست دیگرت عزادار شده و با دیدن عکس برادر جوانش، با او ابراز همدردی می‌کنی و پا به پایش اشک می‌ریزی...

 

دنیا جای عجیبی است.

آنجا که می‌بینی دوستان زیادی داری و در میان اطرافیانت محبوبی و افراد زیادی دوستت دارند، و وقتی دنبال یک گوش می‌گردی برای شنیدن درد دل هایت که تا بیخ گلویت رسیده اند و تو را به مرز خفگی رسانده اند، اما کسی را نمی‌یابی. دقیقاً همانجاست که می‌فهمی چقدر تنهایی. می‌فهمی آدمها بخاطر خودشان است که به تو نزدیک می‌شوند و نه بخاطر تو.

همه ما تنهاییم

و با این وجود زندگی زیباست :)

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۱۵:۳۷
اَسی ...

بله که من ماسک می‌زنم. شما هم بزنید. البته از این ماسک‌هایی که مخصوص محرم هستن و روش اسامی ائمه نوشته شده اصلا نخرید و نزنید. چون به هرحال ماسک رو خیلی زود دور می‌اندازیم.

ماسک زدن علاوه بر فواید بهداشتیش، یه فایده دیگه هم داره و اون پنهان کردن تبخاله! نکته عجیب ماجرا اینجاست که منی که همیشه ماسک می‌زنم، دقیقا امروز که تبخال داشتم، وقتی خواستم برم سوپری نزدیک خونمون ماسک نزدم‌. :|

 

ب.ن: میگه عادت داره با خودش حرف میزنه که حوصله‌اش سر نره! و از وقتی ماسک میزنه خوش به حالش شده :))

۸ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۹ ، ۲۱:۰۰
اَسی ...