آخرین بازمانده
استوری یکی از دوستانم را باز کردم و عکس کیکی را دیدم که رویش نوشته بود همسر عزیزم تولدت مبارک. خیلی وقت بود خبری از او نداشتم و نمیدانستم ازدواج کرده. خوشحال شدم و خواستم تبریک بگویم که همان لحظه، باز شدن استوری نفر بعدی، خنده را از لبانم دزدید...
هرگز گمان نمیبردم دنیا تا این اندازه بیرحم باشد که از روی یک استوری بفهمم دیگر نیستی، که برای خاکسپاریات نباشم، که حتی نتوانم برایت نماز شب اول قبر بخوانم...
دو نفر در این دنیا مرا «مامان» خطاب میکردند که هیچکدامشان دیگر نیستند...
یکی بابا و دیگری عمو...
اگر برای شادی روح عموی تازه گذشته ام فاتحه ای بخوانید عمیقا خرسندم ساخته اید...
سلام
عزیزم :(
خدا بیامرزتشون تسلیت میگم .
روحشون شاد و یادشون گرامی ⚘
برای پدر و عموی بزرگوار و مادر بزرگ عزیزت فاتحه و صلوات خوندم.