از قندیل تا چکمه :دی
وقتی لباسم رو بند رخت قندیل بسته بود ولی هواشناسی شهر ما رو گرمترین نقطه ی استان اعلام کرد!!!
امروز رفتم بانک مرکز استان و بعد از این که منو از این باجه به اون باجه فرستادن بالآخره کارتم و رفع مسدودی کردم! (این اصطلاحی بود که متصدیای بانک میگفتن :| ) گفتن چند ساعت طول میکشه تا کارت فعال بشه
وقتی کارم تموم شد و داشتم از درب بانک خارج میشدم احساس کردم یه چیزی به پام گیر کرد، هر چی جلوتر رفتم دیدم اون شیء هم داره باهام میاد! شستم خبردار شد که ای دل غافل! ته کفشمه که کنده شده!!! آخه قبلا هم تجربه شو داشتم! نگاه کردم دیدم بعله! کف چکمه م از پاشنه تا نزدیک پنجه کنده شده! راه که میرفتم هی کف چکمه ازش جدا میشد و همین که پامو از زمین برمیداشتم تلق میخورد به چکمه و صدا میداد!! سریعا خودمو به ماشینمون که جلوی بانک پارک بود رسوندم و نجات پیدا کردم :))
بعدازظهر رفتم با همین کارتم از عابربانک پول بگیرم، چون میترسیدم دوباره کارتم مسدود شه :دی
پول نداد :|
رفتم یه دستگاه عابربانک دیگه بازم پول نداد، مبلغ و کمتر از موجودی زدم و . . .!!
.
.
بعد از گذشت 6 سال موفق به دریافت پولم شدم :)))
البته یه مقدار ته کارت مونده که اونم میرم باهاش خرید میکنم :)
+همه شاهد باشین که من در راه رسیدن به پولم از بس دوندگی کردم، یک جفت چکمه فدا کردم!!
خسته نباشی دلاور
ب وبم سر بزن لذفن