طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

اصلا چه میشد مگر؟

يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۲۸ ق.ظ

جواب منفی را همراه با داشتن آرزوی خوشبختی، برایش فرستادم. نت را خاموش کردم و از خانه خارج شدم.

آژانس جلوی در منتظرم بود. سوار شدم و سلام کردم.

همان راننده همیشگی بود. بوی عطر دیوانه کننده‌اش در مشامم پر شد و مرا غرق در افکارم کرد.

آخر یک عطر ناقابل چه بود که آن را هم نداشتی؟ نه که نداشتی، داشتی! اما چه عطری که نگویم بهتر است!

و ماشینی که همیشه بوی گاز می‌داد!

به کجای دنیا برمی‌خورد اگر...

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۰/۰۸/۳۰
اَسی ...