بذل و بخشش هم به ما نیومده
تو تاکسی نشسته بودم که یه مسافر خواست سوار شه. پیاده شدم که اول اون بشینه بعد من سوار شم چون به مقصد من نزدیک بودیم. دیدم آشناست. خواستم سلام کنم ولی اون منو ندید. با خودم گفتم خب بذار سوار شیم بعد سلام میکنم. سوار شدیم و باز هم منو ندید. سرش به سمت شیشه بود. داشت تو کیفش دنبال پول میگشت. سریع از تو کیفم پول درآوردم و به راننده گفتم: "آقا دو نفر"
با خودم گفتم الآنه که روشو برگردونه به سمتم و ببینه کیه که براش حساب کرده! ولی اصلا متوجه نشد!!
راننده بقیه پولم رو به سمتم گرفت. دیدم به اندازه یه نفر حساب کرده! یه لحظه مکث کردم و خواستم بگم من دو نفر حساب کردم! مردد بودم که بگم یا نگم. به این فکر کردم اون آشنا که اصلا منو ندیده! راننده هم که متوجه نشده من چی گفتم! پس بهتره صداشو درنیارم! پول رو گرفتم و به روی خودم نیاوردم و پیاده شدم!
اونقدر خندم گرفته بود که به زور تو خیابون جلوی خندمو گرفتم :)))
فکر کنم راننده هم فهمیده بود به گروه خونی ما نمیخوره چنین سخاوت هایی :دی