پاییز برفی
تا شنبه هوا معمولی بود، یعنی میشد با یه لباس نه چندان ضخیم بیرون رفت.
یکشنبه خیلی ناگهانی هوا سرد شد! و دوشنبه من با وجود پوشیدن لباس ضخیم (البته نه کاپشن و پالتو) علنا قندیل بستم تا از کلاس برگشتم خونه!
سه شنبه با پالتو رفتم تهران! اما هوای تهران گرمتر از شهر خودمون بود، چهارشنبه برگشتیم و دیدیم هوا سنگ رو میترکاند!! و واقعا شانس آوردیم که چهارشنبه برگشتیم! چون پنجشنبه که امروز باشه تو این جو چشم باز کردم:
گل داوودی باغچه مون ^_^
ایشون هم داداش بزرگه درحال پارو کردن برف ^_^
من عاشق برفم^_^
پارسال تو کل زمستون به اندازه ی این چند روز هوا سرد نشد!! امسال عجیب سرده! و من سرما رو دوست دارم :)
عکس اول و دوم و پنجم از تو اتاق گرفته شده، اما واسه عکس سه و چهار رفتم تو حیاط :)
وقتی شدت برف کم شد و دیگه آخراش بود، دونه های برف خیلی کوچیک شدن و مثل اکلیل زیر نور خورشید برق میزدن ^_^
اینقدر قشنگ بوووود ^__^
و چقدر خدا زیباست...