طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

شیرینی که تلخ شد...

پنجشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۵۴ ق.ظ

شب بود، نزدیکای نیمه شب بود گمونم

داشت برام تعریف میکرد که: وقتی موهامو میریزم رو صورتم خواهرزاده هام خیلی ازم میترسن!

گفتم چه جوری؟

همه ی موهاشو آورد جلوی صورتش و یه ملافه انداخت روی سرش!

گفتم وای خیلی وحشتناک شدی!

گفت جدی میگی؟

گفتم آره! میخوای فیلمتو بگیرم خودت ببین!

گفت باشه

چراغ اتاق رو خاموش کردیم، در اتاق رو باز کردیم که یه مقدار نور از راهرو بیاد که بشه فیلم گرفت

دوربینو روشن کردم، از گوشه ی اتاق به سمتم حرکت کرد درحالی که یه ملحفه ی سفید روی کل بدنش کشیده بود و تمام موهای سرش روی صورتشو پوشونده بود و از خودش صدای هیولا در می آورد!!

من نزدیک در بودم، دیدم دو نفر توی راهرو قدم زنان نزدیک میشن، همین که رسیدن جلوی اتاق ما دیدن یه هیولا کرنش کنان داره به سمتشون میره!!

چنان جیغی زدن که کل ساختمون لرزید!! و از وحشت پا گذاشتن به فرار!! واسه رسیدن به اتاقشون انگار خودشون رو میزدن به در و دیوار از بس سر و صدا تو راهرو پیچیده بود! بعدشم صدای گریه و ضجه!!

ما که خیلی ترسیده بودیم و فکر میکردیم واقعا سکته رو زده باشن سریع در اتاقمون رو بستیم و چراغو روشن کردیم و رفتیم رو تختهامون دراز کشیدیم، خودمون رو زدیم به خواب و گفتیم اصلا به روی خودمون نیاریم!

چند دقیقه که گذشت اون دو نفر اومدن در اتاقمونو زدن، اما ما جواب ندادیم، در رو باز کردن و گفتن: پاشین میدونیم بیدارین! شما بودین ما رو ترسوندین؟؟ الکی خودتونو نزنین به خواب! کار خودتون بوده!

من داشتم یواشکی میخندیدم و دیگه نمیتونستم جلوی لرزش بدنمو بگیرم، دیدم خیلی تابلوعه! از زیر ملحفه اومدم بیرون. همون لحظه دوستم بلند شد و گفت: چیه چی شده بچه ها؟ چرا نمیذارین بخوابیم؟

گفتن: ما که میدونیم شما بودین! اشاره کردن به من و گفتن: تو هم داشتی فیلم میگرفتی!

بالآخره رو کردیم و گفتیم آره ما بودیم اما قصد ترسوندن شما رو نداشتیم!

گفتن: اتفاقا ما همون موقع داشتیم درمورد جن حرف میزدیم و با دیدن اون صحنه خیلی وحشت کردیم، طوری که موقع وارد شدن به اتاقمون در رو از جا کندیم!!

ازشون عذرخواهی کردیم و گفتیم ما داشتیم واسه خودمون فیلم میگرفتیم!

گفتن: حالا میشه فیلمشو بیارین ببینیم؟

دوستم گفت: نه ما فیلمو حذف کردیم! (نمیدونم چرا نخواست نشونشون بده)

بعد هم اونها رفتن

نشستیم فیلمو دیدیم، خیلی جالب شده بود! بیشتر به خاطر واقعی بودن ترس اون دو نفر!! یه دوربین مخفی حسابی شده بود!

بهش گفتم فیلمو برام بریز

گفت نهههه نمیتونم!!

گفتم به کسی نشون نمیدم، فقط مامانم ببینه بعدش پاک میکنم

گفت: نههههه موهام بیرونه خانوادم منو میکشن اصلا نمیشه!

هرچقدر اصرار کردم قبول نکرد

خیلی ناراحت شدم، از اینکه بهم اعتماد نکرد، درصورتی که خودش چند باری از من عکس گرفته بود، با اینکه عکس خیلی مهمتر از فیلمه و میشه با فتوشاپ کلی تغییرش داد اما فیلمو نمیشه، ضمنا توی فیلم اصلا چهرش دیده نمیشد، اما بخاطر بیرون بودن موهاش فیلمو نداد!

تا چند روز باهاش حرف نمیزدم...


امروز دیدم عکس خودشو گذاشته رو پروفایلش! که هر بیگانه ای به راحتی میتونه سیوش کنه! عکسی که چهرش کاملا واضح و درشت دیده میشد، گردنش هم به وضوح مشخص بود و موهاش هم کاملا بیرون بود طوری که روسریش اصلا دیده نمیشد از بس عقب رفته بود

اینجاست که آدم دلش میسوزه...

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۰۶
اَسی ...

نظرات  (۹)

خخخخخخخخخ
چه باحال 
.
.
واقعا نامردیه این کار
خییییییییییلیییییییییییی
پاسخ:
:)
:(
مردم آزاری خوب نیستا! :))
هیچ توجیهی هم پذیرفته نیست! -_-


احتمالا فقط خونواده شما نامحرم بودن!! :)
پاسخ:
خودشون به حریم خصوصی ما وارد شدن! تقصیر ما چیه؟؟ o_O

:((
۰۶ آبان ۹۵ ، ۱۴:۰۳ ( ک) شباهنگ
 جوانی و هزاران ماجرا ..
پاسخ:
قابل تامل بود...!
آدم دلش میخاد اینارو بکشه :|| ب خدا
پاسخ:
:)
خوش اومدی
۰۶ آبان ۹۵ ، ۱۶:۲۳ ام اسی خوشبخت
دوستتون از هر لحاظ اعجوبه است.
پاسخ:
هعی... :(
۰۶ آبان ۹۵ ، ۲۱:۳۱ مکاترونیک خودرو
عالی بوووود
پاسخ:
:))
خب اسی جان آدما در طول زمان افکار و عقایدشون عوض میشه..چه مثبت چه منفی..
شاید موهاش بهونه بود نمیخواست کلا فیلم رو جایی بده..خیلیا در مورد فیلم این حساسیت رو دارن گرچه مبهم باشه یا نامعلوم..
شاید الان همچنین چیزی بخوای قبول کنه.. به دل نگیر کلا :)
از اینا بگذریم ...بیچاره اون دو نفری که ترسیدن :))
پاسخ:
بله آدما عوض میشن
نمیدونم...
شاید
اوکی :)
آره واقعا!! خیلی گناه داشتن بیچاره ها :(
عجب ماجرایی بود ها :))

فک کردم از این ادا اصولا رو دخترا فقط واس پسرا در می آرن!!! البته منظورم دختراییه که راحتن ولی خودشون رو به اون راه می زنن و ...
پاسخ:
یه خاطره ی به یاد موندنی شد برامون :)

فکر نمیکنم دخترایی که راحتن دلیلی برای ادا و اصول داشته باشن، چون اصلا عکس دادن رو بد نمیدونن که بخوان ناز کنن!
این دوستم واقعا اهل عکس دادن و این حرفا نبود، خانوادش هم از اون سختگیران!! نمیدونم الآن چطوری جرات کرده عکسشو بذاره o_O
ببین باورت میشه مدت ها بود با صدای بلند نخندیده بودم که الان وسط پستت خندیدم؟!
آره منم از این آدما دیدم ، کلا معلوم نیست چند چندن:/
درباره سوالتم آره عزیزم میشه:)
پاسخ:
واقعا بیست و دو؟؟؟؟
چقدر خوشحالم از این موضوع ^_^
والا :/
ممنووونم :*

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">