قهر مساوی است با قتل!!
بچه که بودیم یه شعری میخوندیم نمیدونم شما هم بلدید یا نه، واسه یادآوری متن شعر رو مینویسم:
ای خاله طوطی خودت میدونی
من با تو قهرم آشتی ندارم
رفتم خیابون شرشر بارون
بارون خیسم کرد زیر ماشینم کرد
یه مرد احمق دست تو جیبم کرد
یه تومنی برداشت هیچی نگفتم
دو تومنی برداشت هیچی نگفتم
سه تومنی برداشت زدم تو گوشش
گوشش خون اومد بردمش دکتر
دکتر دوا داد آب انار داد آب خیار داد
دادم بهش خورد فردا صبحش مرد (در بعضی از نسخه ها اومده که: سه روز دیگه ش مرد)
یعنی واقعا این شعر بیداد میکنه!!!
بچه که بودم وقتی میخوندم متوجه عمق فاجعه نمیشدم! ولی الآن فهمیدم که:
قهر=فرار از خانه=خیس شدن در باران=تصادف=دزدی=کتک کاری=خون ریزی=بیمارستان=مریض داری=مرگ!!!
ولی یه نکاتی هست که برام قابل درک نیست!
مثلا وقتی ایشون تصادف میکنه چرا چیزیش نمیشه؟
چرا دوبار اولی که اون مرد احمق از جیبش پول برمیداره چیزی بهش نمیگه؟یعنی تا دو بار دزدی مجازه؟؟
قدیما سه تومنی هم بوده آیا؟؟؟
حالا چرا بعد از این که دزده رو زده به جای این که ببردش پیش پلیس بردتش دکتر؟؟
بعد اونوقت اون دکتر احیانا آبمیوه فروش نبوده؟؟ آیا آب خیار هم داریم؟؟ مگه آب انار و آب خیار با هم نمیسازن؟؟؟
تازه چند برابر پولی که ازش دزدی کرده براش خرج کرده آخرشم افاقه نکرده و طرف مرده :|
علت مرگش چی بوده دقیقا؟؟؟
پیام پست: با کسی قهر نکنید تا قاتل نشوید :|