قیدهایی مثل: وقتی، شاید، راستی
وقتایی که پست میذاری، طبیعتا کامنت میگیری، و شاید اون لحظه خیلی برات خوشحال کننده نباشه، چون انتظارشو داشتی، اما وقتایی که چند روز پست نمیذاری، با دیدن یک کامنت که انتظارشو نداری، چقدر خوشحال میشی و قدر میدونی :)
وقتایی که خواننده های جدید به وبت میان و برای پست های خیلی قدیمیت نظر میذارن، کلی خاطره برات زنده میشه و چقدر خوشحال میشی از این که میبینی مطالبت همچنان جریان داره و بازخورد میگیره
به نظرم ما نباید خاطرات خوبمون رو فراموش کنیم، باید یه جا ثبتشون کنیم که بعد از مدتها بتونیم دوباره مرورشون کنیم
شاید بعد از ما کسانی باشن که از خوندن خاطراتمون خوشحال بشن، شایدم نه و خاطرات فقط برای صاحبانشون دلنشینن
راستی تا به حال به این فکر کردین که بعد از ما چی میشه؟
اصلا به نبودن فکر کردین؟ به رفتن!
+ اومدم که بنویسم، نمیدونستم از چی، فقط خواستم بنویسم، و نتیجه پستی شد که خوندید، بدون کمترین تفکری ماقبلش...