طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

شلواری که دستگیر شد!!

شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۱۷ ق.ظ


تو خونه ما هر کی فقط از وسایل خودش استفاده میکنه و به وسایل دیگری دست نمیزنه

حتی هر کی ظروف مخصوص خودشو داره!!

تازگیا مامان این قانون و شکسته:

1-من و مامان رفتیم مغازه و هرکدوم واسه خودمون یه شلوار خونگی خریدیم، از آنجا که مغازه اتاق پرو نداشت، اومدیم خونه و لباسا رو پرو کردیم، شلوار مامان اندازش نبود، اما چون خیلی ازش خوشش اومده بود دلش نیومد پسش بده و به من گفت که مال تو بشه، درواقع انداخت بهم!!

2-میخواستم یه کفش راحتی واسه خودم بخرم که مامان یکی از کفشاش رو که هیچوقت نپوشیده بود آورد و گفت:این پای منو میزنه،مال تو. و به این صورت انداختش به من!!

3-مامان یه بلوز مجلسی از قدیم داشت که از جنس ساتن سفید بود و کاملا نو بود، اخیرا آوردش و گفت این دیگه اندازم نیست و به دردم نمیخوره، منم که دیدم خیلی خوشگله ازش گرفتمش، با این که یه کم برام بزرگه اما اینم به من انداخته شد!!

4-قرار بود یه کیف دستی کوچیک بخرم که یهو یاد کیف عروسی مامان افتادم!! بهش گفتم میشه مال من باشه؟؟ فکر نمیکردم قبول کنه چون خیلی براش عزیز بود و به هرحال یادگاری بود!! اما خیلی راحت گفت: باشه من که ازش استفاده نکردم لااقل تو استفاده کن. کیفش عسلیه و دو تا دسته زنجیری داره،یعنی عاشقش شدم ها!! همون روز رفتیم خونه خالم، و دخترخالم که تو خرابکاری تبحر داره، اینقدر با کیفم بازی کرد که یه ذره از پوستش کنده شد:( نذاشت حتی یه روز خوشحالیم دوام بیاره:/ و اینجوری شد که اینو هم به من انداختن!!

شانس آوردم خواهر ندارم وگرنه معلوم نبود چه چیزای دیگه ای رو به من مینداختن :|

 

منم که دیدم بازار انداختن گرمه، یه شلوار خونگی داشتم که برام گشاد شده بود، قبلا خوب بودا ولی یه مدت که پوشیدمش برام بزرگ شد، به مامان گفتم ازش استفاده میکنی؟ گفت: باشه. یکی دو بار پوشیدش...

امروز وقتی از خواب بیدار شدم همین که رفتم آشپزخونه چند تا دستگیره قرمز نظرم و جلب کرد!!

به مامان گفتم: اینا کجا بودن؟؟ چیییییییی؟؟؟!!! شلوار منو تیکه پاره کردی؟؟؟؟؟ O_O

مامان گفت: شلوار تو نبود که، داده بودیش به من! ببین چقدر خوشگلن!! این مامانه اینم باباست این کوچیکه هم بچه شونه ^__^

 

+پینوشت: فکر کنم بهتره همون روال قبلیمون و داشته باشیم، طبق روند قبلی زندگی شیرین تره :|

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۲۸
اَسی ...

نظرات  (۷)

۲۸ آذر ۹۴ ، ۰۲:۲۹ جواد بزرگ
ساده مینویسید، بدون آلایش.
خیلی خوبه
با اجازتون وبلاگتون رو میزارم تو پیوند هام و دنبالش میکنم.
پاسخ:

لطف دارید، ممنونم:)

خیلی خوش اومدین

۲۸ آذر ۹۴ ، ۰۸:۴۶ روزمرگی ...
:)))))
پاسخ:
:))
:))
پاسخ:
:)
سلام
جالب بود این نوشته خیلی خوبه برای نشر توی فضای مجازی اگر از خودتون باشه و کپی پیست نباشه چون به طور بسیار نامحسوس و با شوخی و خنده داره فرهنگ قناعت رو آموزش میده...
ما خیلی از وسائل و لوازم خونمون هست که دیگه کارایی برامون نداره یک خودکار یک شلوار یک پیرهن هم میشه بین خودمون اشتراک بزاریمشون هم میشه بین انسان هایی که ندارند به اشتراک بزاریمشون...
خیلی زیبا بود....
....
پاسخ:

همه مطالب من نوشته خودمه، خاطراتم هم خاطرات واقعی خودمه

ممنون

بنداز بندازه :)
ماام با مامانم ع این بنداز بندازا داریم ولی من اصن دوسش ندارم همش سرم کلاه میره :(
چ خوب ک وبتو بهم نشون دادی یه نیم ساعتی گذاشتم تا بیشتر پستای ساده وبتو خوندم :))
پاسخ:

باید حواست و جمع کنی خب ;)

مرسی، خیلی خوش اومدی

خیلی خوب بود
فکر میکنم اگه بگم بهترین پستتون بود تا الان اغراق نکردم
خیلی خندیدم بهش
به همین روند ادامه بدید
طنزنویس خوبی میشید

هرچند فکر می کنم مادرتون هم استعداد زیادی داشته باشن خخ
این مامان این باباست اینم بچش خخخخ
پاسخ:

خودمم تا حالا نمیدونستم اینقدر طنازم ;)

مرسی از لطفتون خخخخخخخ

۰۲ دی ۹۴ ، ۰۲:۵۴ سرباز جامانده
خخخخخ ن تو خونه ما داداش بزرگم گاها لباسا و وسایل داداش کوچیکمو برمیداره(بنده خدا کوچیکه باید وسایلشو قایم کنه تا بتونه ازشون استفاده کنه) ولی در بقیه موارد هرکسی فقطططط از وسایل خودش استفاده میکنه.مگر اینکه مثلا من چندسال پیش یدونه پالتو خریدم ازم بزرگ بود و هست و نپوشیدمش امسال ب مامانم گفتم مال تو) ولی در کل ازاینکه وسایلمو باکسی عوض کن خوشم نمیاد خخخخخخخ تو دیگ مالک اون شلوار نبودیییییی
پاسخ:

ازت بزرگ بود؟ 0_o

نگفتی این چه جور کشفیه؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">