میگن حرف راست رو از بچه بشنو!
دیروز دو تا دختر کوچولوی شیرین اومده بودن به محل کارم و رو صندلیهای روبروم نشسته بودن. بعد از اینکه کلی نگاهم کردن و حرکاتم رو زیرنظر داشتن، یکیشون گفت: ببخشید میشه ماسکتون رو بردارید تا چهرهتون رو ببینم؟
با خنده ماسکم رو کنار زدم و گفتم: من این شکلی ام.
دوتاییشون همزمان چشماشون قلبی شد و دستاشونو مثل آنشرلی به هم چسبوندن و انگشتاشون رو توی همدیگه قفل کردن و ذوق زده به هم نگاه کردن! بعد همونی که میخواست چهرهمو ببینه گفت: خیلی خوشگلین ^__^
خندیدم و گفتم: شما هم خیلی قشنگید. حالا چرا کنجکاو شدید که چهرهم رو ببینید؟
گفت: یه خانم دندون پزشک مهربونی بود که خیلی شبیه شما بود. من دلم میخواست ببینم چه شکلیه ولی روم نشد بهش بگم ماسکش رو برداره و بعدش پشیمون شدم. واسه همین از شما خواستم ماسکتون رو بردارید.
و من کلی کیف کردم. چرا که دنیای بچه ها به دور از هرگونه چرب زبانی و چاپلوسیه. هر حرفی میزنن واقعا نظر قلبیشونه و برای جلب رضایت طرف مقابل یا رسیدن به هدف خاصی نیست.
خلاصه که اَسی هستم یک شبه دندانپزشک 😆
خلاصه که یک آسی هستی یک محبوب قلوب :))