عزیزمی که ^_^
مثل وقتی دراز کشیدی، بیاد بگه: پتو میخوای؟
و تو از فکر اینکه شاید اشتباه شنیدی بگی: چی؟
و دوباره بگه: پتو میخوای برات بیارم؟
تو بگی: نه ممنون!
و چند ثانیه بعد بالا سرت حاضر بشه در حالی که یه پتو تو دستشه! و بگه: آوردم!
و پتو رو بکشه روت...
این کارش یعنی "شاید خودت متوجه نباشی، اما سردت میشه!"
اون "مرسی" ای که در جواب محبتش میگی، بار عظیمی از احساس رو با خودش به همراه داره که قلبت رو به تپش میندازه!
آخه سابقه نداشته اینطور محبتای یهویی و خودجوش! یا اگه بوده خیلی خفیف بوده، و بیشتر در قالب کل کل های حرص درآور نمود پیدا کرده!
یا مثل وقتی که خیلی بی مقدمه بگه: امشب من تو این اتاق میخوابم تو برو جای من بخواب.
و این یعنی میدونه جای خودش گرم و نرم تره و میدونه تو جاشو دوست داری و میخواد اینجوری بهت محبت کنه؛ بدون اینکه کسی چیزی ازش خواسته باشه!
محبت صرفا در کلام نیست، برای ابرازش لازم نیست حتما به هدیه های آنچنانی متوسل شد! محبت در رفتار آدمه! گاهی همین رفتارهای کوچیک اثر به مراتب بزرگتری روی قلبها به جا میذاره