طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

کوچولو موچولو

جمعه, ۵ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۱۲ ب.ظ

این پست رو که یادتونه؟

فردای اون روز، همون هم مدرسه ای و هم دانشگاهیم، دختر 4 ساله شو با خودش آورده بود به کلاس. دوباره پشت سر من نشستن. من با خودم ساندویچ کوکو سیب زمینی برده بودم. بهشون تعارف کردم ولی نگرفتن. گفتم برای دخترت بردار، گفت نه براش خوراکی آوردم.

درحال خوردن ساندویچم بودم که مربیمون اومد و نشد ساندویچ رو تموم کنم.

یه مدت که از کلاس گذشت، دخترکوچولوی پشت سریم کم کم یخش وا شد و اومد سمتم. ازش اسمش و سنش رو پرسیدم و گفتم برام یه شعر بخونه. اون هم اسمم رو پرسید. وقتی اسممو بهش گفتم خندید و باور نکرد! گفتم: "چرا باید الکی بگم؟ مگه فکر کردی اسمم چیه؟!" گفت: مگ مگ مگ :|

هی به صورتم دست میزد و میگفت: لپ لپو! درصورتی که من اصلا صورت پری ندارم! بهش گفتم: "چرا به بغل دستیم نمیگی لپ لپو؟" گفت: "اون که لپ لپو نیست! تو لپ لپویی :)"

ازش پرسیدم: خونه تون کجاست؟ گفت: سربالایی! مادرش گفت: بگو بلوار انقلاب! گفت: "بومبال المبا O_O" :)))

خیلی بامزه بود ^_^ چال گونه هم داشت! بهش گفتم: "چال چونه هم که داری! نه ببخشید گونه :دی"

گفت: "چال چونه؟؟!! o_O" و غش کرد از خنده :)))

ازش رنگ اشیاء دور و برمون رو پرسیدم. چند تا رو بلد بود و چند تا رو هم اشتباه جواب داد. در تمام مدتی که با هم صحبت میکردیم، یه پسر پنج شیش ساله که مادرش تو کلاس روبرویی بود، اومده بود لای در کلاس ما ایستاده بود و به من و دخترکوچولو نگاه میکرد. دخترکوچولو تشنه شد و مادرش اونو برد بیرون تا آب بخوره. یهو پسرکوچولوی لای در به من گفت: "هه! هیچکدوم از رنگا رو بلد نیست!" گفتم: "تو بلدی؟" گفت: "آوره!" ازش چند تا رنگ رو پرسیدم. همه رو بدون استثنا غلط جواب داد!! خیلی خندم گرفته بود از دستش :))

دخترکوچولو با مادرش برگشت به کلاس و دوباره اومد کنار من. همینطور که با هم صحبت میکردیم، پسرکوچولوهه هی میپرید وسط حرفمون و میخواست خودی نشون بده! همش میگفت: "اینو بگم؟" یعنی بگم چه رنگیه؟ من با خودم فکر کردم لابد اون رنگایی که خودش بلده رو پیشنهاد میده، اما هر کدومو که میگفت باز هم جواب غلط میداد! پرسید: "تابلو رو بگم؟" گفتم بگو. یه کم فکر کرد و گفت: "کم رنگ" گفتم: کم رنگ؟؟!! :))))))))

دوباره یه کم به در و دیوار نگاه کرد و گفت: "اونو بگم؟" (اشاره به صندلی). گفتم بگو. فکر کرد و فکر کرد و فکر کرد. با خودم گفتم اینبار درست میگه! آخر سر گفت: " اون که رنگ نداره!" من دیگه منفجر شدم از خنده! صدای قهقهم تا طبقه ی پایین هم میرفت! دیگه مربیمون هم نتونست خودشو کنترل کنه و زد زیر خنده!

دخترکوچولو رفت کیفشو آورد تا نشونم بده. تو کیفش بیسکوییت داشت. گفت: "این بیجیبه، به تو بیجیب نمیدم!" گفتم چرااا؟؟ گفت: "تو به من نون ندادی :/"

خیلی شرمنده شدم. به مادرش گفتم بچه دلش میخواست و نگرفتی!

از تو کیفم ته مونده ی ساندویچمو بیرون آوردم و اون قسمت که گاز زده بودم رو جدا کردم و بقیش رو بهش دادم. کلی ذوق کرد و رفت به مادرش گفت: "واقعا بهم داد!" بچه باورش نمیشد بهش نون دادم :|

تمومش کرد و گفت: "بازم میخوام" گفتم: "آخه بقیش رو گاز زدم!" ولی دیدم همینطور داره نگام میکنه! خلاصه همه رو بهش دادم و با اشتها خورد :)

کلی ازش عکس گرفتم. خوشش اومده بود و هی میگفت بازم بگیر :))

اینجا مثلا قایم شده:



وقتی کلاس تموم شد و داشتم وسایلم رو جمع میکردم گفت: "نری ها!" گفتم: پس چیکار کنم؟ گفت: "همینجا بشین مشقاتو بنویس" گفتم: مشقامو نوشتم :))))

وقتی داشتن میرفتن به مادرش گفتم فردا هم بیارش :) مربیمون هم نشسته بود! انگار نه انگار که شاید مربی نخواد بچه سر کلاسش باشه! نه که امروز هم خیلی به درسش گوش داده بودم تازه میخواستم فردا هم بچه هه بیاد! :دی

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۰۵
اَسی ...

نظرات  (۵)

۰۵ آبان ۹۶ ، ۱۴:۰۴ محسن رحمانی
سلام بر اسی مگ مگ مگ لپ لپو :دی

نه یادمون نیست :دی

بفرما بچه ها هم میدونن چقدر خسیسی:دی

سرکلاسم که اصلا درس گوش نمیدید :دی
پاسخ:
سلام :|
o_O
:/
:دی
۰۵ آبان ۹۶ ، ۱۴:۰۵ محسن رحمانی
جالب بود موفق باشید.
پاسخ:
ممنون همچنین
:|
مهد کودک که نبودید ?!  :|
پاسخ:
نه :)))
۰۶ آبان ۹۶ ، ۰۷:۵۰ علیـ ــر ضــا
یادمه 😑😑
خوشبگذرع 😜 همیشه 
پاسخ:
:))
مرسی ^_^
عجی🙈
:)
پاسخ:
مجی لاترجی :-d
:)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">