این ذهن شگفت انگیز!
ذهن عجب پدیده ی خارق العاده ایه! همیشه تعجب میکنم ازش!
بذارید از ساده ترین کاربردش بگم:
واقعا چی میشه که ما آدمها میتونیم چهره و اسم و صدای تمام افرادی رو که در طول عمرمون دیدیم به ذهن بسپاریم؟ اونم اووون همه آدم!!
چی میشه که بعد از گذشت سالها باز هم یادمون نمیره؟
چند وقت پیش جایی بودم که خیلی شلوغ بود. آدمهای زیادی رفت و آمد داشتن. همینطور که نشسته بودم دیدم یه خانمی اومد رد شد. تو همون چند لحظه که چهرشو دیدم شناختمش! اون خانمی بود که 20 سال پیش برای من یه لباس دوخته بود و تو این 20 سال دیگه ندیده بودمش! خیلی تعجب کردم که چطور شناختمش؟ چون من اون موقع خیلی خیلی کوچیک بودم و بچه ها تو اون سن اگه امروز با کسی دوست بشن فردا اون فرد رو یادشون نمیاد! چه برسه به اینکه چهره ی یه خانم خیاط تو ذهنشون بمونه! تعجب بیشترم از این بود که چطور با وجودی که تو این 20 سال هرگز ندیدمش و کلی چهرش تغییر کرده بود، تو چند لحظه ی کوتاه شناختمش؟ مدل ابروهاش عوض شده بود و چاقتر شده بود اما از چشماش شناختمش.
امشب مامان داشت از کشوهای کوچولوی دخترعموش برام میگفت، یهو یاد کشو کوچولوهایی افتادم که سالها پیش وقتی بچه بودم تو خونه ی همسایمون دیده بودم. همسایه ای که سالهاست از پیش ما رفتن و کشوهایی که سالهاست شاید دیگه اثری ازشون نیست!
گاهی فکر میکنم ما بیشتر گذشتمون رو فراموش میکنیم، اما این قبیل یادآوری ها نشون میده که ذهن ما اطلاعات خیلی زیادی رو در خودش حفظ میکنه! اطلاعاتی که شاید سالها دارن خاک میخورن، اما وجود دارن و ممکنه یه روز دوباره زنده بشن! گاهی یه چهره ما رو به سالها قبل میبره، یا یه وسیله، یا حتی یه بو!
این ذهن ما تا چه حد گنجایش داره؟! واقعا چند گیگه؟؟!! o_O