طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

هم محلی بی محل!

پنجشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۳۴ ق.ظ

همسایه ی (جدید) ما داره خونه اش رو تعمیر میکنه، از وقتی اینجا رو خریدن ما منتظریم ببینیم کی کار تعمیرشون تموم میشه و ساکن میشن، ولی انگار حالا حالاها نمیخوان بیان! خیلی کارشون طول کشیده، اگه یه زمین گرفته بودن تا حالا خونه تکمیل شده بود، ولی اینا علاوه بر ساختن دارن توامان یه جاهایی از خونه رو هم خراب میکنن! در واقع بیشتر خراب و ساز میکنن تا ساخت و ساز! o_O

هشتاد بار از این به بعد پست رو نوشتم و پرید ://

خلاصه که 24 ساعت شبانه روز آرامش نداریم :|

دیشب مهمون داشتیم، در تمام طول مدت خوردن افطاری، و بعدش صحبت کردن، و دیدن تلویزیون، اون صدایی که از همه بلندتر بود صدای خونه سازی بود! مهمونامون میگفتن وای چقدر اینجا پر سر و صداست!! گفتم آره اینجا میدون جنگه، از هر طرف صدای تیربار و مسلسل میاد :|

واقعا هم صدای تیربار بود! با یه دستگاهی داشتن کاشی های دیوار رو میکندن o_O

تا آخر مهمونی همچنان "ته ته ته ته" صدا میومد، ساعت 12 شد و مهمونا خوابیدن! ولی ظاهرا تا چراغ ما روشن بود اونا فرض رو بر این میذاشتن که ما بیداریم و میتونن به بناییشون ادامه بدن! شاید هم اصلا اهمیتی به خواب و بیداری ما نمیدادن! :|

دیگه رفتیم بهشون گفتیم واقعا نمیخواین بیخیال شین؟؟ O_O

و اینجوری شد که دوباره رنگ آرامش رو دیدیم، ولی کوتاه!

تا سحر بیدار بودم و ساعت 4 و نیم خوابیدم، هنوز به پادشاه اول نرسیده بودم که دوباره جنگ در گرفت و از هر طرف صدای مسلسل بود که به گوش میرسید! هر چقدر سعی کردم نشنیده بگیرم نشد! بیدار شدم و رفتم پنجره رو بستم، اما هووووچ تاثیری نداشت...


مدت زمان خواب: 2ساعت :|


الآن جواب سحرخیزی من رو کی میده؟؟؟؟ :/


ب.ن: از اتاق فرمان اشاره میکنن اون دستگاه که صدای مسلسل میده، اسمش "پیکور" هست!

با تشکر از شما بنای عزیز :دی

+ اصلاح میکنم: کارگر عزیز :|

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۲۵
اَسی ...

نظرات  (۷)

۲۵ خرداد ۹۶ ، ۰۹:۴۰ دچـــــ ــــــار
"ته ته ته ته"
اصلا توی مخ آدم میمونه این صدا! :)
پاسخ:
رو مخه اصلا!
تنبلیم میاد پستو بخونم ://
میشه خلاصه اشو صوتی بخونین ؟:دی 
یا حداقل به من خسته بگین که چی به چیه  ؟:/
با تشکر : یک عدد خسته اینجا نشسته :|:))

پاسخ:
خلاصه صوتی:
ته ته ته ته o_O
:)))
نخسته دلاور :دی
خیلی خسته خواهر ://
عامو بنایی داری ته ته ته میکنی ؟:دی 



پاسخ:
پس من چی بگم؟ ;)
بنایی دارن! ولی ته ته ته تش واس ماست :|
بوگو خدا قوت :دی :))
پاسخ:
خدا نیرو :))
خب از اون تایم قبل سحر ک سر و صدایی نبود.. استفاده میکردین و میخوابیدین.. :)

سحر خیزی.. چ بد! >_<
:))
پاسخ:
مهمونامون نیمی خواب و نیمی بیدار بودن، نمیشد خوابید! حالا نه که من بقیه شبا بیدار نیستم!! :))
خوب است اما تو ماه رمضون اونم تابستون بد است :/
:دی 
این وسیله ای رو که گفتی رو نمیدونم چیه واسه همینم هیچ تصوری از صداش ندارم.

چند سال پیشم مام یه همسده داشتیم که خونه کلنگیشو کوبید و یه آپارتمان چهار واحده ساخت.
نمیدونم از خسیسیش بود یا که خونه ش با باقی خونه ها ساختش فرق میکرد که از سی روزِ ماه این بنده خدا بیست روزشو در حال خالی کردن بار آهن بود.
فک کن هنوز شش صبح نشده یهو با یه صدای وحشتناک و ایضا یه لرزشی مثل زلزله از خواب بپری!
 اصن یه وضی..
پاسخ:
از همینایی که خیابونا رو باهاش میکنن!!
متوجه نشدم چرا گفتی خسیس؟
آخه وضع مالی خوبی داشت ولی آهن کمی می خرید.
پاسخ:
شاید با کمبود جا مواجه بوده :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">