طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

این هم شد مد؟ :|

چهارشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۸ ق.ظ

انقد بدم میاد از اینکه عده ای از بلاگرین خدافظی میکنن و بدتر از اونا کسایی که وبشون رو میبندن کلا!!

مگه شما از انفجار بلاگفا زخم نخوردین؟؟؟ از اینکه پستهاتون بر باد رفت و دو سال از عمر بلاگریتون نیست شد؟؟؟ پس چطور حالا با دست خودتون تمام پست هاتون رو نابود میکنین؟

خیلی ها هستن که ممکنه ماه ها پست نذارن، اما خداحافظی نمیکنن! وبشون هم سر جاش هست، هر وقت آمادگی داشتن وبشون رو آپدیت میکنن، بدون اینکه دیگران رو با رفتن هاشون غمگین کنن

خب اگه نمیتونی یا نمیخوای خب ننویس! دیگه چرا دسترنجت رو منهدم میکنی؟؟ شاید یکی خواست مطالب گذشتت رو مرور کنه، متن هایی که خاطرات مشترک عده ی زیادی میتونه باشه!

چه معنی داره وقتی یکی میره دوستانش هم بذارن برن؟؟ مگه واگیر داره؟؟


خداحافظی با وبلاگ خر است :/


+ قرار بود سفر تهران داشته باشیم که علنا کنسل شد، آمما!!!

با افاضات حکیمانه ی اینجانب، اصحاب قانع شدندی و امروز جمیعا به تهران آمدندی :دی

چقدر برف اومده اینجا!! ^_^

تو شهر خودمون موقع حرکت ما، برف شروع شده بود! اما نمیدونم الآن چقدر باریده!

زمستون امسال خیلی عجوله :)

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۰۳
اَسی ...

نظرات  (۱۶)

منم بشدت بدم میاد
کی باز بسته رفته؟؟:-///

+ برف بارون خداااا یکمم اینجا بفرست باوشه؟
پاسخ:
زیزیگولو
گم نام
محمد حسین
...
البته دو تای آخر نبستن، اما کلا فاز همه شون رفتنه

تازه شروع شده! حالا صبر کن میاد :)
آخ گفتین آخ گفتین
منم به شدت بدم میاد از این کار که وب رو حذف کنن
یا مطالب رو پاک کنن
بعضی وقت ها دلم میخواد با ساطور بزنم از وسط سه قسمت شون کنم
پاسخ:
شدیدا حرف دل منو زدین!!! منم پایه ام با ساطور :))))
۰۳ آذر ۹۵ ، ۰۱:۱۶ ر. کازیمودو
زودتر می‌گفتی خداحافظی نمی‌کردم :) 
پاسخ:
یعنی شما...
الآن!!!
واقعا که :///
من تا الآن متوجه اون پستتون نشده بودم! فکر کردم لابد یه تئاتری داشتین o_O
الآن که کامنت گذاشتین خواستم بگم شما دیگه از خداحافظی حرف نزنین لطفا!! بعد یه لحظه شک کردم نکنه دارین جدی میگین!! رفتم وبتون و تازه فهمیدم قضیه از چه قراره :|
شرم نمیکنید؟؟!!
البته مطالب حذف نمیشه :)
فقط برای یک مدت محو میشه :)
یک برنامه دارم برای برگرداندن نویسندگانی چون زی زیگلو :(((( و سایر دوستان 
ولی همت همه بیانی ها رو میخواد یا حداقل نصف شون رو !
و اگر نشد حداقل رادیو بیان این بیانیه بده هم خوبه حداقل یک هشدار برای نویسندگانی 
این چنینی که میزنن میرن !!
این هشدار باعث میشه دوباره برگردن :)
رادیو بیان خواستین پیگیر شین چه هشداری قراره بدیم بیاین وبم بهتون میگم 
البته اگر از طوفان سهیمگین امشب جان سالم به در بردم فرداشب به امید خدا میرم 
رو منبر ! قطعا این بیانیه /هشدار جواب میده و اینا برمیگردن :دی 


+
البته من خودمم دیشب میخواستم برم ولی یکی از دوستان بیانی اومد و گفت نرو نرو 
تو کی میدونی من بی تو ! تو بی من :دی 
بقیه شعرش از خاطرم پریده :|:دی 
ولی جدی میخواستم برم و اگر بخاطر ایشون نبود میرفتم ...


پاسخ:
من اگه این بیان رو ببینم حتما یه گوشمالی حسابی بهش میدم بخاطر این امکان حذف مطالب و درج فقط یک جمله که واسه کاربراش قرار داده! جمله ای که با دیدنش هر چی فحش از بچگی یاد گرفتی به ذهنت میاد و میخوای نثار زمین و زمان کنی :/
چه جوریه؟ وقتی وب رو میبندی مطالب برای نویسنده قابل نمایشن یا نه کلا حذف میشن؟
برنامه ی من برای برگردوندن این قسم بلاگرین اینه که در صورت خانم بودن گیسشون رو و در صورت آقا بودن، یقه شون رو بچسبی بکشونیشون که برگردن و بنشونیشون سرجاشون :/ بدون کوچکترین اغماضی! والا :/

از واران به خبرنگار اعزامی رادیو بلاگی ها!

لطفا تو دیگه از رفتن نگو که کلمو میکوبم به دیوار ها :/
شعرش هم اینه:
تو که میدونی من بی تو، تو بی من یعنی حسرت
تو که میدونی بی جواب میمونه عشق و عادت
تو که میدونی کم میشم
تو که میدونی کم میشی
تو که میدونی هم آغوش غم میشی
نرو!

+ خودمونیما! نصف حرفایی که میخواستم تو پست بگم رو اینجا نوشتم ;)
۰۳ آذر ۹۵ ، ۰۱:۴۴ امیر بهزادپور
چقدر  با پستت و حرفات موافقم من...مرسی..
پاسخ:
من هم از شما ممنونم...
۰۳ آذر ۹۵ ، ۰۱:۵۴ عاشق بارون ...
کلاً دیگه فقط اینطوری میشم در مقابل این پست های خداحافظی:  :|
خدا به داد برسه فعلاً واگیردار شده. -__-
پاسخ:
من عصبی میشم عصبییییییییی ://////
۰۳ آذر ۹۵ ، ۰۲:۰۲ عاشق بارون ...
من سوگند رو رسماً میکشم.... :((( همین الان دیدم اونم وبلاگ رو خالی کرده!
فاطیما هم که چند وقته رفته...
چقدر بدن اینا. :(((( اَه...
پاسخ:
خیییییلی :(((
تو وبلاگ نداری؟؟
حذف نمیشه مطالب سر جاشه :)
فقط دست کاری تو قالب میشه :))

آفرین شعر همین بود ؛ )
مرسی :*


+
نکوبون لطفا :دی 
ولی طبق ایده ی من ، منم میرم توام میری هم میرن :دی 

++
من بجات بودم سفر رو میذاشتم برای اواخر آذر که دیدار بیانی ها بود ؛ )
البته امیدوارم سفری بی خطر و سفری رویایی و شادی داشته باشی :)
ایشالا بهتون خوش بگذره :)
حتما یه سر بزنین پل طبیعت میگن الان خیلی قشنگ تر شده با وجود برف و بوران تهران :)

سلام منم به خواهرزاده هام تو تهران برسون :)



پاسخ:
:/

خواهش میشه ;)
+ بالآخره ایده ی تو برای برگردوندنه یا رفتن؟؟ o_O
++ مگه تاریخ دیدار بعدیشون مشخص شده؟؟
سفر ما مناسبتی بود! :)
مرسی عزیزم :*
اگه فرصت کنیم! اینطور که بوش میاد فردا شاید برگردیم

از واران به خواهرزاده ها!
سلاااام خواهرزاده های خواهرم ^_^
اینم بد حرفی نیست ها....یهی عده فقط کارشون کپی و پیس است و بعد از مدتی حوصلشون سر میره و یا تنوع پذیرند و یا .....شایدم یه وبلاگ دیگه زده و خبر نداری
پاسخ:
منظورم کپی پیستی ها نیست، افرادی که سالها دلی نوشتن رو میگم
تنوع پذیری؟ خب مطالبشون رو متنوع کنن :|
نه وبلاگ دیگه ای نزدن
۰۳ آذر ۹۵ ، ۰۹:۱۴ ببر بنگال
خوب قبلا این رسم ،رسم بلاگفایی ها بود که بلاگفایی ها اونو به باخودشون
به بیان اوردن .

اتفاقا امسال خیلی هم دیر کرده برف وبارون پارسال عجول بود .
پاسخ:
واقعا؟؟ فکر میکردم مخصوص بیانه :/

پارسال که آرزو به دلمون مونده بود یه کم هوا سرد شه!! برف که از حسرتها بود! o_O
این پستو میگفتی؟! ^__^
واقعا باهات موافقم! اگه دستم میرسید به این بلاگرای خدافظی کن... :/
پاسخ:
اوهوم :)
زنده نذاریمشون!! ://
خوش اومدی :)
۰۳ آذر ۹۵ ، ۱۳:۴۶ حنانه شکاری
دارم فکر می‌کنم چی می‌شه که یهو یه نفر خودش می‌زنه زیرِ تمامِ خاطراتش و اندیشه هاش...

کار عجیبیه :)
پاسخ:
واقعا چطور میشه؟؟
عجیب و تلخ....
۰۳ آذر ۹۵ ، ۱۳:۵۲ دچــ ــــار
آدمای زیادی نیستن که رفتنشون رو بقیه متوجه بشن 
شما خودتون رو نگران نباشید :) 

+ تهران خوش میگذره ؟!
پاسخ:
هر بلاگری مخاطبایی داره که از رفتنش ناراحت بشن
من خودم رو نگرانم :-P
+ خوب بود! داریم برمیگردیم
تو چقدر مهربونی آخه :) 
اینو جدی می گم از همون بار اولی که اومدم اینجا فهمیدم.حسم درست بود
پاسخ:
عزیزم ^_^
خود تو خیلی خوبی که این حسو به من داری :***
افاضات حکیمانه؟! :)
اینجا فقط سرماش میاد!:/
پاسخ:
بله :| نداریم؟؟؟
برفش هم کم کم میاد :)
چرا داریم! اما این افاضات چی بوده ک نظر خانواده رو برگردونده!
:)

خدا کنه..
پاسخ:
مطمئن باشید کاملا منطقی بوده! :)

:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">