طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۱۶ مرداد ۰۴، ۱۶:۰۸ - بیست و دو
    وای:دی

۳ مطلب در مرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

اینکه آدم یه عمر خواب یکی رو ببینه علتش می‌تونه این باشه که ناخودآگاهت توی اون نقطه گیر کرده...

 

هیچ آدمی قابل اعتماد نیست، به کی پناه ببریم...

 

گاهی باید اون پوسته ضخیمی که دورت رو گرفته بشکنی و بیای بیرون، ولی دیگه اون نقطه امن قبل رو نداری...

 

می‌خوام همون دختر کوچولوی گذشته باشم، بزرگ شدن اصلا قشنگ نبود...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۰۴ ، ۲۰:۵۸
اَسی ...

گفت کاهوها رو نخور میخوام سالاد ماکارونی درست کنم. فکر کردم چه نوع سالاد ماکارونی ای می‌تونه باشه که توش کاهو داره؟

چیزی که درست کرد: ماکارونی + سالاد کاهو!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۴ ، ۱۳:۵۶
اَسی ...

وقتی تازه برق اومده و همه هجوم بردن سمت کولر که خنک بشن، و تو توی اتاق خوابیدی و هیچکس یادش نیست، و فقط یه نفر از اون جمع به فکر توعه و دختر کوچولوی جمع رو صدا میزنه و میگه برو پنکه سقفی اتاق رو برای اَسی روشن کن، اونجاست که اون محبت عمیقاً به دل میشینه

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۴ ، ۰۹:۳۹
اَسی ...