قبل از تو
عاشق بودم
عاشق شبگردی توی خیابون، زیر چراغای روشن، با صدای موزیک توی ماشین
بعد از تو
بیزار شدم
بیزار از شبگردی توی خیابون، زیر چراغای روشن، و صدای موزیک توی ماشین...
قبل از تو
عاشق بودم
عاشق شبگردی توی خیابون، زیر چراغای روشن، با صدای موزیک توی ماشین
بعد از تو
بیزار شدم
بیزار از شبگردی توی خیابون، زیر چراغای روشن، و صدای موزیک توی ماشین...
نصیحت کردن کار راحتیه، وقتی تو جای طرف مقابل نیستی و داری از بیرون به قضیه نگاه میکنی، میشینی کلی راهکار میدی، غافل از اینکه نمیدونی طرف مقابل چه رنجی رو داره تحمل میکنه و چقدر عملی کردن حرفای تو براش سخته
ولی به نظرم کسایی که اعتیادشون رو ترک میکنند کار خیلی خیلی بزرگی انجام میدن! اعتیاد آدمو به مرز نابودی میبره و مثل یه باتلاق تو رو فرو میبره تا غرق بشی...
وقتی آدم زیادی تحت فشار باشه دست به اعمالی میزنه که شاید تا قبل از اون اصلا قبولشون نداشته
بلند شدن آدمی که زمین خورده چقدر میتونه طاقت فرسا باشه، اینکه بتونی خودتو از اون حال بد بیرون بکشی و هیچکس جز خودت نتونه بهت کمک کنه، تویی که نابود شدی خودتم باید سرپا بشی، خیلی دشوار و جانکاهه...
فکر کنم افکار منفی قدرتشون بیشتر از افکار مثبته. شاید برای مثبت شدن افکارت باید کلی زمان بذاری و هر روز تمرین کنی، ولی فقط کافیه یه فکر منفی بیاد تو سرت تا کل ذهنتو تیره کنه و مایه عذابت بشه، و هر چیز دیگه ای رو تحت الشعاع خودش قرار بده