در ذهنم کلماتی میچرخند:
چهارشنبه سوری
خرید عید
سفره هفت سین
نوروز
...
و من چقدر بیگانه ام با آنها
گویی سالهاست منسوخ شده اند
و دیگر از آن دخترکی که ذوق داشت برای تک تکشان خبری نیست...
۲۶ اسفند ۰۳ ، ۱۷:۴۸
در ذهنم کلماتی میچرخند:
چهارشنبه سوری
خرید عید
سفره هفت سین
نوروز
...
و من چقدر بیگانه ام با آنها
گویی سالهاست منسوخ شده اند
و دیگر از آن دخترکی که ذوق داشت برای تک تکشان خبری نیست...
در عجبم که آدما چطوری میتونن از قلب یه نفر اسباب کشی کنن و برن تو قلب یه نفر دیگه ساکن بشن؟
در این سرمای بی رحم و کشندهی روزگار که تا مغز استخوانم نفوذ کرده
دیگر هیچ چیزی دلم را گرم نمیکند
اما صورتم را
اشکهایم...