طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

پریروز یه مراسمی بودم اونجا خیلی اتفاقی خاله ی دوستم که فوت شده رو دیدم. باهم سلام و احوالپرسی کردیم و از کنار هم گذشتیم. رفتم یه گوشه منتظر بودم همراهام بیان که دوباره با این خاله خانم رو در رو شدم و چون باهاش سلام علیک کرده بودم، این بار دیگه داشتیم خداحافظی میکردیم که دیدم یه مکثی کرد و یهو اومد طرفم و محکم بغلم کرد، گفت تو منو یاد خواهرزادم میندازی، و هر دو زدیم زیر گریه! های های تو بغلش گریه کردم...

گفت تو دوست دوران بچگیش بودی و با دیدنت چقدر هواشو کردم و دلم باز شد. انگار خودش رو دیدم! گفتم منم با دیدن خانوادش خیلی حالم دگرگون میشه و خوشحال میشم.

 

چقدر دنیا عجیبه

وقتی یه عزیزی رو از دست میدی، دنبال نشونه هاش میگردی تا دوباره حس و حال زمانی که داشتیش رو زنده کنی

فقدان و از دست دادن خیلی خیلی تلخ و سخته...

کاش بیشتر قدر داشته هامون رو بدونیم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۰۴ ، ۰۸:۱۷
اَسی ...

یعنی جا داره آدم در راستای عشق بین نقی و هما

عشق بین فهیمه و رحمت

عشق بین ارسطو و شِری

جون بده!

هعی خدا...

شکرت...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۲ ۲۴ فروردين ۰۴ ، ۱۶:۳۰
اَسی ...

مگر میشود عشق جایش را به نفرت بدهد؟!

هیچ جوره در کتم نمی‌رود که نمی‌رود...

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۴ ، ۰۳:۳۳
اَسی ...

عاشق اون مهمونی ام که سرزده میاد و وقتی می‌فهمه نوبت دکتر داری و باید بری هی آیه و دلیل میاره که من خودم هم فلان جا کار دارم و باید زود برم، و هر چی تو عذرخواهی می‌کنی که ببخشید نتونستیم بیشتر در خدمتتون باشیم هی تاکید کنه که نه من هم واقعا کار دارم و دیرم شده باید برم :))

گوگولی های بامزه ^ـ^

 

+ همچنان تقویم بیان یه روز جلوتره

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۴ ، ۰۱:۲۰
اَسی ...

امسال کبیسه بود

من به خرافات اعتقاد ندارم، ولی اینکه میگن سال کبیسه شگون نداره، توی سال ۱۴۰۳ واقعا برای من صدق میکرد!

به هر حال گذشت...

اما

میرسیم به سال جدید!

از همینجا بهت سلام میکنم و ورودت رو خوشامد میگم :)

من به ۴۰۴ خیلی خوشبینم، این سال سالِ منه ^ــ^

الهی برای همه‌مون همراه با اتفاقای خیلی خوب باشه :)

 

+ به امید خدا پایان سال جدید از اتفاقات خوب سال ۴۰۴ براتون می‌نویسم و این پست رو اونجا لینک میکنم :)

 

++ الآن که دارم این پست رو می‌نویسم ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ هست ولی تقویم بیان تاریخ ۱ فروردین ۱۴۰۴ رو ثبت کرده!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۰۴ ، ۰۵:۳۸
اَسی ...

در ذهنم کلماتی میچرخند:

چهارشنبه سوری

خرید عید

سفره هفت سین

نوروز

...

و من چقدر بیگانه ام با آنها

گویی سالهاست منسوخ شده اند

و دیگر از آن دخترکی که ذوق داشت برای تک تکشان خبری نیست...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۰۳ ، ۱۷:۴۸
اَسی ...

در عجبم که آدما چطوری میتونن از قلب یه نفر اسباب کشی کنن و برن تو قلب یه نفر دیگه ساکن بشن؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۰۳ ، ۰۱:۰۰
اَسی ...

در این سرمای بی رحم و کشنده‌ی روزگار که تا مغز استخوانم نفوذ کرده

دیگر هیچ چیزی دلم را گرم نمی‌کند

اما صورتم را

اشکهایم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۳ ، ۱۷:۲۳
اَسی ...

کاش یه فرشته ی نجات پیدا میشد و با چوب جادوییش اجی مجی لاترجی می‌گفت و همه خواسته هات رو عملی می‌کرد.

 

زندگی حالا حالا ها باید ادامه می‌داشت

ولی

وایسا دنیا، من می‌خوام پیاده شم...

موافقین ۴ مخالفین ۱ ۰۳ بهمن ۰۳ ، ۲۳:۳۴
اَسی ...

گفت: شوفاژ رو روشن نکردی؟

گفتم: چرا روشن کردم

گفت: پس چرا شوفاژ هنوز سرده؟

گفتم: شاید برق رفته

گفت: چی؟!

گفتم: میگم شاید برق رفته یا آب قطع شده، شاید هم گاز قطعه

 

و این درحالی بود که توی حموم بودم زیر دوش آب گرم!! و چراغ حموم هم روشن بود!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۳ ، ۰۲:۲۲
اَسی ...