طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

از جلوی صحنه به پشت پرده

شنبه, ۳ مهر ۱۴۰۰، ۱۱:۲۹ ب.ظ

۱.

هفته پیش به مناسبت روز ملی شعر و ادب پارسی، دوستان یه برنامه ترتیب داده بودن و صبحش به من اطلاع دادن که شمام اجرا داری! حالا منم اصلا آماده نبودم. خلاصه که غروب شد و رفتیم مراسم و هرچقدر صبر کردیم دیدیم شروع نمیشه. بعد یکی از افراد کادر من رو صدا زد و گفت مجری برنامه نیومده و گوشیش رو جواب نمیده، شما میتونی مجری بشی؟ گفتم من آخه اصلا آمادگی ندارم! گفت قبلا هم یه بار مجری بودی خیلی قشنگ اجرا کردی. گفتم من؟ کی؟ خواب دیدین؟! گفت عه نبودی؟ :))

آخرش یکی دیگه داوطلب شد و من رو نجات داد :دی

نوبت من که شد رفتم بالا و داشتم شعرم رو میخوندم که وسطش یهو دیدم میکروفون داره می‌افته! سریع گرفتمش و برگردوندمش سرجاش. یه صدایی هم داد و اکو هم شد! ولی خیلی ریلکس ادامه دادم و کسی هم عکس العملی نشون نداد. بعد که تموم شد و رفتم نشستم دیدم میکروفونه کلا در حال تلوتلو خوردنه و نمی‌افته و من بیخودی هول شدم -_-

 

 

۲.

تو محل کارم یه مراجعه کننده داریم که هر بار من باهاش تماس گرفتم اشغال بوده و مجبور شدم به برادرش زنگ بزنم. چند روز پیش که با برادرش اومده بودن، ازش پرسیدم چرا گوشیت همیشه اشغاله، گفت نه گوشیم مشکلی نداره. همونجا باهاش تماس گرفتم و اشغال بود. برادرش با خط خودش بهش زنگ زد و بوق خورد. دوباره من زنگ زدم و اشغال بود. یهو به شوخی گفتم نکنه ما رو بلاک کردین؟ گفت نه بابا! بعد برادرش گوشیش رو چک کرد و دیدیم بله ما رو مسدود کرده! طفلی کلی خجالت کشید و گفت من این گوشی رو تازه خریدم و کار کردن باهاش رو بلد نیستم. برادرش گفت بلد نیستی چرا زدی بلاک کردی آخه؟! :)))

منم گفتم چرا بلاک؟ ما که هیچ مزاحمتی برای شما نداریم جز اینکه ازتون پول بخوایم 😅

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۰۳
اَسی ...

نظرات  (۳)

۰۴ مهر ۰۰ ، ۰۰:۲۸ عاشق بارون... ⠀

اِ حیف شد که! :دی الان مجری هم شده بودی! :دی

اصلاً به پشت میکروفون وایسادن فکر هم نمی تونم کنم! :)))))

 

فکر کردم شماره اش رو اشتباه داده یا اشتباه می گرفتی! بلاک! ولی واقعاً همچین اتفاق هایی گاهی باعث دردسرهای بزرگ می شه حتماً! :))

پاسخ:
ایشالا دفعات بعد :)))
عزیزم ^_^
منم فکر می‌کردم شماره اشتباهه و قبلا با برادرش چک کردم و درست بود.
آره باعث اختلاف میشه حتی :دی

اینا چیه مینویسی

وبت را پاک کن و وقت مردم نگیر

پاسخ:
مگه من مثل شمام؟ 😜
الآن ملت فکر میکنن جدی گفتین :)))
۰۴ مهر ۰۰ ، ۱۹:۳۶ اقای ‌ میم

پول میخواستید؟

حق داشته بلاک کنه

بلاک اند ریپورت به همراه فحاشی و لعن و نفرین حتی

پاسخ:
خدایا رحم کن :)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">