امروز برامون یه بسته پستی اومد. از اصفهان بود و برای داداش بزرگه. بسته سبکی بود و ازش فقط صدای خاک میومد! فهمیدم چیزی نیست جز گلدون :)
وقتی بسته رو باز کردیم دیدیم همه خاک گلدون خالی شده و گل از گلدونش خارج شده.
ایشون هستن:
یازدهمین مهمون وبلاگم :)
خیلی کوچولو و بامزه ^_^
میبینید چه ریشه ی جالبی داره؟! دقیقا شکل گلدونش رو گرفته!
از آنجا که به ما گفته اند تغییر کرده ایم و دیگر مثل سابق نیستیم، بر آن شدیم تا پستی به سبک گذشته بنگاریم تا اثباتی باشد بر اصالت وجودی اسی :دی
باشد که مورد پسند افتد ^_^
چند وقته مهمون نداشتیم؟؟ اووووو هشت ماه!!!
اصلا مهمونامون رو یادتون میاد؟ :))
خب خدمتتون عارضم که ایشون دهمین مهمون ما هستن:
که منت به سرمون نهادن و برای دومین سال پیاپی به گل نشستن ^_^
اگه میبینید گلدونش اینطور خاصه!!! واسه اینه که به عقیده برادر جان خیلی هم فانتزی و زیباست! و کاملا عامدانه به این شکل در اومده o_O
یکی از کاکتوسهای نه چندان زیبامون (البته به نظر من) که احتمال نمیدادم تو لیست مهمونامون قرارش بدم، چند وقتی بود که ابراز وجود کرده بود و چند تا غنچه داده بود!
هر روز که میگذشت یکی از غنچه هاش بزرگ و بزرگتر میشد، تا جایی که به اندازه ی یک پیاز متوسط شد و شکلش هم مثل پیاز بود!
من هر روز میرفتم غنچه شو لمس میکردم و تو ذهنم یه گل صد پرِ رنگ رنگ تجسم میکردم!! اما انگار غنچه هه تو خالی بود!
تا اینکه بعد از گذشت روزها، دیروز که خونه مون مهمون اومده بود، از ما درباره ی گلمون سوال کردن. گفتیم مگه باز شده؟؟؟ گفتن آره!!
همه رفتیم تو حیاط و با این گل عجیب رو به رو شدیم:
اصلا توقع نداشتم یه چنین موجودی از آب دربیاد! باورتون میشه ازش ترسیدم؟؟!! حس میکردم یه موجود زنده ست (نه که گیاه زنده نباشه، اما فکر میکردم یه جانوره) شبیه این گیاه های گوشتخوار بود!
همینطور که داشتیم نگاهش میکردیم یکی از مهمونا گفت: این بوی چیه؟ چه بوی بدی!
یکی دیگه گفت: آره بوی گربه مرده میاد!!
درکمال تعجب متوجه شدیم که بو از گل ساطع میشه!!! واقعا بوی لاشه ی حیوان مرده میداد!!!
گل بود و به بوی بد نیز آراسته شد o_O
خیلی خورد تو ذوقم :/
تا اینکه بعد از ظهر شد و دیدیم گله همچنان داره به باز شدنش ادامه میده! تا جایی که گلبرگهاش کاملا به سمت عقب خم شدن
و کم کم دیدم که نه! خوشم اومد! داره قشنگ میشه :)
بعد از اینکه عکاسیم تموم شد دستام بوی مردار گرفته بود :|
با اینکه اصلا بهش دست نزدم! ولی قدرت بوش زیاده، مگسهای زیادی رو هم جذب میکنه و رَوِش گرده افشانیش اینجوریه
+هشدار: هنگام احوال پرسی با مهمونمون، بینی خود را نگه دارید O_O
و اینک!!!
این شما و این هفتمین میهمان وبلاگمون :
شبیه نارنجکه!!
البته وقتی جوانش کوچیکتر بود بیشتر شبیه نارنجک بود!
الآن مثل یه آدمه!! کله داره، رو سرش موهای سیخ سیخی داره!! دست هم داره :))))
یه نکته ی جالبی که هست اینه که تیغای این کاکتوس اصلا تیز نیستن! مثل پوشالن!! کاملا نرم و منعطف، البته نوکشون یه کوچولو تیزه :دی
معرفی میکنم!!!
ششمین میهمان وبلاگ:
زیزی گولو ^_^
احترام بگذارید :دی
دیدید؟ مثل زیزیگولو گوشاش تا به تاست :)))
ایشون امروز اومدن که بگن:
تولدت مبارک مریمی جونممممم ^_^
ایشالا همیشه زنده و سالم و خوشبخت باشی و به آرزوهای قشنگت برسی آبجی جونی :****
چه حس خوبیه که 4 روز بعد از تولدت خدا یه خواهر مهربون بهت بده :)