هر روز دردناک تر از دیروز :|
دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۵۷ ق.ظ
پیرو پست دیروز، اینجانب با مادرجان قهر بودم :/
امروز که از حمام اومدم دیدم مامانم داره یه آهنگ زمزمه میکنه، بیشتر که دقت کردم متوجه شدم داره واسه من میخونه!! وقتی به مضمون شعر پی بردم، بهت و حیرتم از دیروز هم بیشتر بود!!! o_0
متن شعر فوق بدین قرار است:
گل در اومد از حموم
سنبل در اومد از حموم
شغال در اومد از حموم!!!
وقتی مطمئن شدم که دقیقا همینا رو میگه هم تعجب کردم هم خنده م گرفته بود :)) ولی از آنجا که قهر بودم نمیخواستم به روی خودم بیارم :/
ولی مثل این که مادر جان دست بردار نبودن!! کم کم آهنگ از حالت زمزمه خارج شد و به وضوح به گوش میرسید!! منم که هر چقدر سعی میکردم جلوی خندم و بگیرم خندم شدیدتر میشد!! تا این که زدم زیر خنده و به این صورت صلح برقرار شد :)))
۹۴/۱۲/۱۰