طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

cati

سه شنبه, ۸ دی ۱۳۹۴، ۰۳:۱۶ ق.ظ

سکانس اول

دیشب خواب دیدم یه گربه سیاه کوچولو به من حمله کرده بود، بعدش توی همون خوابم اومدم جریان گربه رو تو وبلاگم نوشتم! بعد با خودم فکر کردم که قبلا هم یه پست درباره گربه نوشتم!! و این که چرا باید اینقدر از گربه بنویسم؟؟ 0_o

سکانس دوم

امروز رفتم خونه دوستم، این افتخار و داشتم که اولین مهمون آشیونه ی عشقشون باشم :)

تو مسیرِ رفتن به خونه شون، یه ماشین که صدای موزیکش بلند بود کنار خیابون پارک بود، ناخودآگاه متوجه شدم ریتم قدم برداشتنم کاملا هماهنگ با اون آهنگه!! حالا هر چی سعی میکردم سرعت قدمام و آرومتر کنم که هماهنگ با آهنگ نباشه میدیدم دوباره هماهنگ میشم :| فکر کنم موزیکه خودش و با من هماهنگ میکرد :)))

سکانس آخر

موقعی که داشتم برمیگشتم خونه، یه گربه کوچولو دیدم که داشت با سرعت از خیابون رد میشد

چرخ ماشین دقیقا از رو کمرش رد شد :((((((((((((((((((((((((((

فهمیدم چرا باید درباره گربه مینوشتم

تا خونه دپرس بودم...

 

+بعدا نوشت: خاطراتم و که مرور کردم دیدم دو سال پیش دقیقا در چنین روزی وقتی داشتم از کنار یه خونه قدیمی رد میشدم،یک گربه تو پنجره ی خونه قدیمیه نشسته بود و زل زده بود تو چشام، چون همرنگ دیوار بود متوجهش نشدم، تا این که یهو تو 10 سانتی صورتم دیدمش!! و جییییییغ...

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۸
اَسی ...

نظرات  (۱۳)

ما هم با بچه ها رفته بودیم هایپر استار؛ توی یکی از مغازه های بزرگش یه آهنگ پخش کرده بودن، هممون همزمان ناخودآگاه با ریتم همون آهنگه قدم برمیداشتیم!!

+باراااان من باهاش قهر نیستم :)))
فقط یه مدت وب نمیخوندن...الانم که درگیر فرجه و درس خوندنم! :)
پاسخ:

:)))

دیدی باران؟؟ ;)

۰۸ دی ۹۴ ، ۰۷:۳۱ سرباز جامانده
حالا اگ قرار بود این خواب من باشه با ده تا خواب دیگه قاطی میشد. آخی بنده خدا گربه ه
پاسخ:

:((

منم ازینجور خوابا زیاد میبینم که اتفاقی افتاد بعد رفتم تو وبم نوشتم:)))

:))

اخخیییییی:((الهیییی:(
پاسخ:

:)

:(

بوقققققققققق
تمام

پاسخ:
چی؟؟ 0_o

عیدت مبارک خواهری :**

پاسخ:

مرسی عید تو هم مبارک:**

دیشب خوابت و دیدم !!

۰۸ دی ۹۴ ، ۱۷:۲۶ روزمرگی ...
انشاا... خوشبخت بشن :)
پاسخ:

ان شاءالله :)

ععع - عجب گربه ای شد این پست !!!
چه بد بوده دیدن اون صحنه ، من جای تو بودم گریه هم میکردم :/

پاسخ:

یه جیغ کوتاه زدم داداشم دعوام کرد که اصلا چرا نگاه میکنی، منم ساکت شدم :(

اینا کار ضمیرناخودآگاه ورویای صادقه است!!!
پاسخ:

بله بله ...

خب باید رک بگم
پست خوبی نبود
یعنی بود
اگه سکانسیش نمیکردین
سکانس به این چیزا نیست خخخ
پاسخ:

سکانس اول وقتی من خواب بودم

سکانس دوم وقتی داشتم میرفتم مهمونی

سکانس سوم وقتی از مهمونی برمیگشتم و خوابم تعبیر شد (تلفیق دو سکانس قبل و نتبجه شون)

ایرادش کجاست؟

خواب منو ؟ o_O:دی 
حالا چی دیدی ؟
بیا تک ایمیلم بگو اینجاها جای راحتی نیست :)


+
زی زی خیلی خوش اومدی (مثلا من صاحب خونه ام :دی )
خوشحالم که ما با همدیگه همچنان خواهر هستیم سه تایی :**
ولی هردوتون قدر خواهر بزرگتون رو بیشتر بدونین:دییبی 
و واقعا خارج از شوخی هر دوتون قدر همدیگه رو بدونین :)

پاسخ:

خواب دیدم که اتفاقی دیدمت!!

مگه میشه کسی قدر تو رو ندونه؟؟

من که قدر هر دو تا آبجیام و میدونم :**

گربه در خواب اگر از افکار روزانه سرچشمه نگیره که مال شما چون سابقه زیادی داری 
که همیشه با فکر گربه خوابتون میبره دیگه بهتون نمیگم  تعبیرش چیه ؟ :))))

پاسخ:

من با فکر گربه خوابم میبره؟؟ چه کاریه خب؟!!

وقتی اسم سکانس میارین باید نتیجه گیری داشته باشین
باید ارتباطی ملموس یا مشخص داشته باشن که حداقل درآخر مشخ بشن
ولی تو این پست قسمت بود نه سکانس
پاسخ:

خب نتیجه گیری تعبیر خوابی بود که دیدم، ارتباطشون هم که درآخر مشخص شد :|

در واقع سکانس آخر در ادامه ی دو سکانس قبل اومد، این که چرا درباره خوابم گفتم، این که چرا از مهمونی رفتنم گفتم

بازم نظر شما محترمه

۱۰ دی ۹۴ ، ۰۲:۳۸ حرف دل !...
و جییییییغ...
خخخخ
پاسخ:

به نظر میاد شما از کل پست فقط همین قسمت آخر و خوندید :|

ضمنا خوش اومدین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">