چای + شوهر کچل = عروسی ^_^
امروز یه روز تاریخی بود!
چون من امروز برای اولین بار در عمرم، چای دم کردم!!
به افتخارم!!
هوراااااا ^_^
خب فکر میکنم تا حالا فهمیده باشین که من چقدر کدبانو و هنرمندم! که البته روز به روز هم داره به هنرام اضافه میشه! امروز هم چای درست کردن رو تجربه کردم! اونم با راهنمایی های مامانم!
مامان گفت آب رو بذار جوش بیاد بعدش قوری رو تا نصف پر کن بذار دم بیاد! من تو قوری تا نصفش آب شیر ریختم! مامان گفت همون آبی که گذاشتی بجوشه رو باید بریزی تو قوری!! O_O
خب چیکار کنم بلد نیستم :|
به مامان گفتم باید تو تاریخ ثبت بشه که امروز واسه اولین بار چایی دم کردم! مامان گفت زشته واقعا :/
گفتم : تازه میخوام تو وبلاگم هم بنویسم :)))
وقتی خاله رو از این اتفاق نادر مطلع کردم گفت: نگو واسه اولین بار!! گفتم: خب اولین بارم بود :دی
الآنم فقط دارم به شما میگما ! اونم بخاطر اینه که اینجا کسی نمیدونه من چند سالمه ;)
چایی که آماده شد به مامان گفتم: بخور ببین چایی من خوشمزه تره یا چایی هایی که تو درست میکنی! اگه این چایی بهتر بود که هیچ، ولی اگه چایی های تو بهتر بودن از این به بعد همیشه تو چایی دم کن :دی خخخخخ
شب مامان اینا رفته بودن مهمونی، منم در نبودشون خونه (البته وسایل خودم :دی) رو مرتب کردم! وقتی برگشتن مامان داشت میگفت که این وسیله و اون وسیله رو بذار سر جاش، گفتم: مامان جان قبل از این که بگین یه نگاه بندازین ببینین انجام دادم یا نه :/
گفت: باشه دستت درد نکنه، خدا یه شوهر کچل نصیبت کنه! ;)
حالا بیا و خوبی کن :|
یه کارت عروسی خوشگل و تور توری برامون آوردن ^_^
همونطور که دیدید، پشت کارت هیچ اسمی نوشته نشده!
گفتن ما فامیلیتون و نمیدونستیم، خودتون هر اسم و هر تعداد نفر که دوست دارید پشت کارت بنویسید!
حالا هرکی عروسی میخواد دستش بالا :دی
دعوا نکنید کارتش بزرگه! ریز مینویسم که اسم همه تون جا بشه ;)