غافلگیری با گل و قهوه و شنیدن خبر نامزدی
۱- در فصل گل، یکی از مراجعه کنندگان به محل کارم، برایم یک شاخه گل هدیه آورد. از این کارش بسیار شگفت زده شدم و تصمیم گرفتم من هم این حس خوب را انتقال دهم و به چند تن از همکارانم گل هدیه دادم.
۲- امروز آقای همکار در یک حرکت غیرمنتظره، برای خودش و من قهوه خرید. پس از آنکه قهوه را نوشیدم و دیگر اثری از آثارش نمانده بود، آمد و گفت: دور ریختیاش؟
گفتم: این چه حرفی است؟ چرا باید دور بریزم آخر؟!
گفت: مطمئن؟
گفتم: آری
۳- دختر همسایه مرا در کوچه دید و پرسید: نامزد کرده ای؟
گفتم: نه! چه کسی چنین حرفی زده؟
گفت: پدرم با قطعیت میگوید نامزد کردهای! هر چه من کتمان کردم زیربار نرفت. تا جایی که میخواستم تماس بگیرم و از خودت بپرسم!
(در ذهنم علامت سوال بزرگی به وجود آمد که چرا به فاصله کمی باید دو نفر چنین سوالی از من بپرسند؟ آخر من نه با هیچ انسان مذکری بیرون رفته ام، نه هیچ فرد مشکوکی به منزلمان رفت و آمد داشته، و نه حتی خواستگار جدیدی داشته ام که این جریان را از چشم او ببینم و به تبعش، یک کلاغ چهل کلاغ را گردن او بیندازم.)
گفتم: شاید پدرت، پسر همسایه را که هفته پیش عروسی کرد، با ما اشتباه گرفته باشد
گفت: نه او تاکید داشت «دختر فلانی» نامزد کرده!
گفتم: نه اشتباه میکند
گفت: برادرت نامزد نکرده؟
گفتم: نه
گفت: دخترخاله ات چطور؟
گفتم: در کلِ خاندان ما هیچ کسی نامزد نکرده و کلهم جمیعاً همه مجرد هستیم
گفت: پس یعنی نامزد نکرده ای دیگر؟
گفتم: تا جایی که من میدانم خیر، ولی شاید پدرتان اطلاعات دقیقتری داشته باشند!
(ملت به زور میخواهند ما را شوهر بدهند! باید از این به بعد یک پلاکارد به دست بگیرم و رویش بنویسم «یک مجرد» و در بیوگرافی پیام رسان هایم هم درج کنم: من مجرد هستم)
مورد آخر میدونی چرا اینو گفته ؟!
به احتمال زیاد یکی می آید همین روزها و یا شاید بعد ماه محرم و صفر ولی می آید
پدرش چرا این را گفته ؟!
احتمالا جناب پدر خواستگار یا خود خواستگار از پدر دختر همسایه یا همسایگان محل کار ایشون سوالاتی از
تو و خانواده ات پرسیدند :)
و پدر ایشان گمان برده خبرهای شده یا در شرف اتفاق افتادن است :)
به فال نیک بگیر روله :)
ایشالا بزودی عروس بشی 🙏❤ و خوشبخت 🙏
+
قهوه رو چرا اینجور همکارت گفته متوجه نشدم 🤔
سلام
وقتت خوش ای دوست شاعر و سخن پارسی گوی ما ❤