طلوع من

کلبه کوچولوی من

نوشته ها و خاطرات زندگی من
اینجا از copy paste خبری نیست، پس شما هم کپی نکنید، اگر هم خواستید متنی رو لینک کنید اطلاع بدید
ممنون از همراهیتون

پیام های کوتاه
  • ۱۵ بهمن ۹۴ , ۱۴:۲۸
    آه ...
  • ۲۷ آذر ۹۴ , ۱۷:۱۰
    ...
بایگانی
آخرین نظرات

آهون

شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۶، ۰۸:۰۷ ب.ظ

گفتم: چند سالته؟

گفت: شیش! تو چند سالته؟

گفتم: تو چی فکر میکنی؟!

گفت: شیش، هفت

گفتم: آره هفت سالمه :)))

گفت: من میخوام بزرگ شدم دکتر بشم، آهون هم میخوام بشم!

گفتم: آهون چیه؟

یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت و گفت: نمیدونی؟!

گفتم: نه! آهون بشی چیکار میکنی؟؟

گفت: قرآن میخونم دیگه!

گفتم: آهان آخوند!! :))

به کلاهش اشاره کردم و گفتم: کلاهتو کی برات بافته؟

گفت: از اون گرفتم

متوجه منظورش نشدم و پرسیدم: مامانت بافته؟

یهو کلاهشو از سرش برداشت و خندید!

گفتم: وای!! چرا کچل شدی؟؟!!

خندید و کلاهشو گذاشت روی سرش

گفت: تیغ زدم!

گفتم: چرا؟

گفت: بابام زد

و دوباره کلاهشو برداشت و ردیف دندونای ریز و فاصله دارش رو نشونم داد :)


+ پاسخ پست قبل مشخص شد.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۳۰
اَسی ...

نظرات  (۸)

۳۰ دی ۹۶ ، ۲۰:۱۳ هاژ محمود
سلام :)
پاسخ:
سلام هاژی :)
۳۰ دی ۹۶ ، ۲۰:۲۷ محسن رحمانی
چرا بچه ی مردم رو اذیت میکنید آخه.:دی
سرطان داشت:(
پاسخ:
کاریش نداشتم :))
نه بابا! خدانکنه...
بچه که بودم گفتند چکاره میخوای بشی ؟
میگفتیم دکتر :))
نوجوانی که رسیدیم گفتیم نماینده مجلس یا خبرنگار :))
جوانی دیگه گفتیم معلم :))
بعد از دانشگاه تازه فارغ تحصیل که شدیم اونم نشدیم یعنی همون معلم :))
بیکار شدیم و رفت :))

الان این بچه از همون بچگی داره میگه آهون و پزشک میشه :))
بعدش چکاره میشه ؟!
 خدا میدونه :)))
ما از پزشکی به بیکاری رسیدیم :دی :))

+
ولی تصور این بچه رو کردم :)
بخصوص اون سر کچلش :))


پاسخ:
چه اهداف متنوعی!! :))

ایشالا تا اون موقع اوضاع بهتر میشه :)

:دی
۳۰ دی ۹۶ ، ۲۱:۳۲ محسن رحمانی
خداروشکر که سالم بوده گفتم طفلکی گناه داره .
پاسخ:
نه حالش خوبه الحمدلله :)
۳۰ دی ۹۶ ، ۲۲:۵۹ عاشق بارون ...
آهون! :))) شاید گفته آهوند؟!
پاسخ:
دال آخرشو نمیدونم گفت یا نگفت، من اول فکر کردم میگه آهو :)))
عنوان پستت  همون اول منو یاد معبد آمون (فیلم یوسف پیامبر) انداخت :دی 
دو ساعته دارم فکر میکنم اسم معبد چی بود ؟:)
الان یادم اومد :)))



+


امیدوارم فقط خرابتر از اینی که هست نشه :)))

ایشالا :)
پاسخ:
:)))

آمین :)
چه پسر با نمکی!
پاسخ:
بله :)
میگفتین آهون نشو.. همون دکتر شو اما قرآنم بهون.. :)
چرا باباش موهاشو با تیغ زده؟! :|
پاسخ:
دیگه از الآن از آرزوهاش ناامیدش نکردم :)
نمیدونم o_O

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">