من ماندم و جای بوسه هایش...
این یک متن عاشقانه است
مخاطب خاص دارد!
امروز یه حشره ی سیاه کوچیک رو لباسم دیدم، خواستم بیشتر بهش دقت کنم ببینم چیه که یهو پرید!!
فهمیدم ای دل غافل!! این که کک بود!!! :(
هرچقدر دنبالش گشتم پیداش نکردم...
از یافتنش ناامید و بیخیال شدم
با خودم گفتم حتما پوستمو میکنه :(
اما از آنجا که کک ها نیز مخلوقات خدایند و در برابر خالق خویش وظایفی دارند، تردید به دل راه ندادم و با این فکر که کک جان روزه تشریف دارن و منو میل نمیکنن، خوابیدم :دی
در خواب و بیداری بودم که احساس کردم یه چیزی رو گردنم داره راه میره، با دستم انداختمش و دیدم همون ککه ست!!! تا خواستم بگیرمش دوباره پرید!!
در بهتی عمیق فرو رفته بودم که نقطه ای سیاه توجهم رو جلب کرد!! بدون این که به این فکر کنم که آیا آشغاله یا ککه، گرفتمش و به سمت شیر آب یورش بردم!!!
تو یه ظرف مقداری آب ریختم و نقطه ی سیاه رو انداختم تو آب!!
بعلهههه!!! همون کک بود :))
و به این ترتیب بود که من موفق به شکار یک عدد کک شدم و خودم و اهل خانه رو از خطری عظیم نجات دادم ^_^
حالا من موندم و ناخنام و آثار جرم اون مرحوم :/
+ ای اهل مجاز ! بدانید و آگاه باشید که کک ها ایمان ندارند!!!
++ چیه؟ با دیدن عنوان منتظر بودین من شکست عشقی خورده باشم؟؟ اونم به چنین فجاعتی؟؟ اف بر شما باد!! :دی
+++ داداش کوچیکه اونقدر خوشحال شده بود که ککه رو کشتم! اصلا باورش نمیشد! میگفت چطور گرفتی؟ واقعا کشتی؟
تازه رد پاهای ککه رو هم رو بدنش نشونم داد :))
پ ن: واسه عنوان این گزینه ها رو هم درنظر داشتم :
روزه نداشت، کشتمش!
تو رفتی و جای پایت مانده بر دلم...
سزای هر آنکه روزه نگیرد مرگ است!
کک چه شکلیه؟منو نیش زده ولی تا حالا ندیدمش ای بزرگوار رو:)))