در حضور بیگانه
پنجشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۲۱ ق.ظ
خیلی سخته که یه بغض تو گلوت بی رحمانه خفه ات کنه و نتونی یه قطره اشک بریزی،
نه که نتونی! نخوای...
خیلی سخته که با وجود دردی که تو سینته، مجبور باشی به دیگران لبخند بزنی :,(
۹۴/۱۲/۲۷
خیلی سخته که یه بغض تو گلوت بی رحمانه خفه ات کنه و نتونی یه قطره اشک بریزی،
نه که نتونی! نخوای...
خیلی سخته که با وجود دردی که تو سینته، مجبور باشی به دیگران لبخند بزنی :,(
سیلی هم صحبتی از موج خوردن سخت نیست
صخره ام هر قدر بی مهری کنی می ایستم
تا نگویی اشک های شمع از کم طاقتی است
در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم...
فاضل نظری